برای ازدواج تنها “عشق” کافی نیست!
چاپ مقالهبرای ازدواج تنها “عشق” کافی نیست!
عشق ↔ ازدواج:
بیشتر ما آرزویی بزرگ تر از این نداریم که با شریک زندگیمان عمری را با عشق و محبت سپری کنیم. ازدواج بزرگترین موهبت الهی برای بشر است. ازدواج با عشق و عشق هم با امید خیلی زیاد شروع می شود که روزی احساسمان درک شود، به طور کامل پذیرفته شویم، احساس تعلق کنیم، مورد حمایت و امنیت قرار بگیریم؛ رویای شور و هیجان عمیق؛ رویای پیوند همیشگی.
اما این امیدها و رویاها در برخورد با واقعیت های عشق فرو می ریزد؛ نیازها برطرف نمی شوند، خشم باعث جدایی می شود، قضاوت ها پذیرش را دشوار می سازد، تنهایی شکل می گیرد و زوج ها از هم فاصله می گیرند. درست است که ازدواج اول و آخر عشق است؛ اما تنها عشق کافی نیست. عوامل دیگری هم برای رشد و شکوفایی روابط زناشویی لازم است.
آن عوامل عبارتند از :
- تعهد که همان آزادی و مسئولیت داشتن است؛ وقتی دو تن در مخالفت آزادند در عشق ورزیدن آزادند. اگر آزاد نباشند، با ترس زندگی می کنند و عشق می میرد. وقتی که دو تن بار مسئولیتی را به دوش می کشند، عشق شکوفا می شود.
- ارتباط صمیمانه عامل دیگر در رشد و بالندگی روابط زناشویی است؛ که در حقیقت همان رابطه “من_تو” می باشد. اگر فردی می خواهد رابطه ای حقیقی با دیگری برقرار کند، باید حقیقتاً به دیگری گوش فرا دهد؛ گفتارها و رفتارهای قالبی و توقع از دیگری را کنار بگذارد و اجازه دهد پاسخ دیگری به او شکل دهد؛ به عبارتی یک تجربه همگونی رخ دهد.
نگارنده: زینب پندار
دانش آموخته روانشناسی از دانشگاه علامه طباطبایی
مشاور و روان درمانگر کلینیک من خلاق (دکتر کلانتر)