پروررش کودک مدیر و مدبر : قسمت اول

چاپ مقاله

پروررش کودک  مدیر و مدبر : قسمت اول

مسلما همه والدین دوست دارند فرزندانشان را طوری تربیت کنند که در زندگی خود مدیر و مدبر بوده و خصلت های یک مدير مقتدر را داشته باشند. مطمئنا کسی دوست ندارد فرزند گوشه گیری داشته باشد که تمام روز را دور از شور، هیجان و خلاقیت گوشه ای بنشیند و برعکس همه در پی این هستند که فرزندانشان مورد اعتماد و الهام بخش دیگران باشند و بهترین نتیجه را از اعمال و رفتار خود بگیرند. در واقع شما در مقام والدین و سرپرست کودک می توانید نقش مهمی در پرورش چنین کودکانی داشته باشید و به آنها کمک کنید تا در دنیای رقابتی امروز خود و دیگران را هدایت کنند.

در این مقاله به طور خلاصه ۸ روش برای پرورش کودکان مدیر پیشنهاد می شود که به کاربستن آنها به شما کمک می کند.

1-شکل دادن هوش هیجانی EQ

هوش هیجانی با اینکه ملموس نیست، اما بر چگونگی کنترل رفتار ما همچنین در روابط و مسائل اجتماعی و تصمیم گیری های شخصی تاثیر دارد. کودکان خواسته یا ناخواسته والدین خود را در زمینه هوش هیجانی الگو قرار می دهند و از این نظر همچون والدین خود رفتار می کنند. آن ها بادقت رفتار پدر و مادر خود را زیرنظر می گیرند و الگوي خود قرار می دهند، بچه ها خود را با احساسات والدینشان هماهنگ و سازگار می کنند و واکنش والدین را نسبت به هیجانات قوی و چگونگی عکس العمل پدر و مادر نسبت به احساسات خود (کودک درنظر دارند و آگاهانه متوجه آن ها می شوند.

هوش هیجانی یکی از اصلی ترین محرک های موفقیت در زمینه رهبری مدیریت است. در یک پیمایش، بیش از یک میلیون نفر را مورد سنجش و آزمایش قرار دادند، نتایج نشان داد که هوش هیجانی تا ۵۸ درصد بر عملکرد مدیریت تاثیرگذار است. بیش از ۹۰ درصد رهبران بزرگ هوش هیجانی بالایی دارند. اکثر افراد تلاشی برای رشد و تقویت هوش هیجانی خود نمی کنند. مطالعات نشان می دهد ۳۶ درصد افراد می توانند هیجانات و احساسات خود را بشناسند. کودکانی که در خردسالی هوش هیجانی آنها در سطح بالایی رشد یافته در بزرگسالی بهتر در مسیر مدیریت و رهبری گام برمی دارند.

پروررش کودک مدیر و مدبر : قسمت اول

2-وسواس نداشتن به موفقیت و پیروزی

گاهی والدین فکر میکنند با توجه زیاد برکسب پیروزی و اصرار بیش ازحد به موفق شدن فرزندانشان می توانند از آن ها افراد موفقی بسازند؛ در حالی که تمرکز زیاد بر این موضوع مشکلاتی برای آنها در پی خواهد داشت؛ خصوصا وقتی مسئله پیروزی روی فردیت تکیه داشته باشد.

ممکن است کودک دچار این تفکر اشتباه شود که موفقیت کاری، فردی است و نیازی به دیگران نیست اما باید والدین هوشیار باشند و برای آنها مشخص کنند که بهترین رهبران و مدیران در سایه تفکر جمعی و کار گروهی به موفقیت دست یافتند، تاکید بر پیروزی و دستاوردها باعث می شود کودک نتایج و پاداش ها را مهم بداند و درک کافی از آنچه رخ داده است نداشته باشد که دراین صورت او جایزهای را که برنده و دریافت کرده است، می بیند و موفقیت را در آن خلاصه می کند؟ درحالی که این ذهنیت او با آنچه که در واقعیت می بیند، متفاوت است.

3-خیلی تحسین و تمجید نکنیم

درست است که بچه ها به تحسین نیاز دارند تا عزت نفس آنها تقویت شود اما گاهی این تحسین و تمجید بیش از حد باعث عزت نفس زیاد نمی شود بچه ها باید خودشان را باور داشته باشه واعتماد به نفس خود را تقویت کنند تا بتوانند مدیر و مدبر باشد.

اما اگر شما کودک را برای هرچیزپیش پا افتاده مثل ضربه زدن به توپ يا نوشتن با خودکار تمجید و تحسین کنید و به عبارتی احساساتتان فوران کندو قربان صدقه اش بروید باعث سرگشتگی اش می شوید یک حس اعتماد اشتباه را در او ایجاد می کنید. بچه ها را باید به خاطر تلاش ها و کوششهایشان تحسین کرد نه اینکه بیهوده آنها را به سوپراستاری تبدیل کنید که در واقعیت ایست

4- اجازه دهید خطر و شکست را تجربه کند

موفقیت در کار و زندگی همراه با خطرو شکسته است. برخی والدین بیش از حد کودکان خود را حمایت می کنند؛ درواقع به آنها اجازه نمی دهند خطر کنند و خودشان به نتیجه نهایی برسند، جنین کودکی در بزرگسالی به عنوان رهبر و مدير قادر نیست ریسک کند و نمی تواند شکست را بپذیرد. کودک باید بداند که جاده موفقیت با شکست و ریسک همراه است.

وقتی سعی کنید او را از این دو موضوع دورنگه دارید، در واقع او را از آشنا شدن با مسیر واقعی زندگی و موفقیت دور می کنید و در تحمل شکست های آینده دچار مشکل می شود، کودک در مواقع شکست به شما نیاز دارد، لازم است بداند که شما مراقب او هستید و او را درک می کنید و می دانید که شکست ، تلخ و گزنده است. حمایت شما در دوران شکست به او امکان می دهد سختی را تجربه کند و بداند با درس گرفتن از این تجارب و شکست ها می تواند در راه زندگی و موفقیت قدم بگذارد.