تکنیک های خانواده درمانی راه حل محور

چاپ مقاله

تکنیک های خانواده درمانی راه حل محور

 

شروع از درون خانواده

درمان راه حل محور، از درون خانواده درمانی آغاز شد و مفاهیم فراوانی از خانواده درمانی و تکنیکهای درون آن فعالیت را تلفیق کرد. اما ادبیات فعلی راه حل محور، گرایش به تاکید بر کار با افراد به جای زوجها یا گروههای خانواده دارد. با وجود این، بسیاری از این تکنیکهای راه حل محور، هر چند با تمرکز بر رابطه، بخش منظمی از روشهای خانواده درمانی هستند.

درمان راه حل محور بر این استدلال است که افراد و خانواده ها، به جای اینکه بر مشکلاتی که دارند متمرکز شوند باید بیشتر آنچه را که مؤثر است انجام دهند. بنابراین درمان راه حل محور از اکثر درمانهای خانواده، حضور بیشتری دارد و راه حل محورتر است.

اولین جلسه…

درنتیجه در اولین جلسه، تکنیک این است که درمانگر بپرسد خانواده قبلا چه کاری کرده، که تفاوت مثبتی ایجاد نموده است. من جلسه ام را با پرسش از این موضوع که مشکل چیست که شما را امروز به اینجا آورده است آغاز نمیکنم، بلکه این طور شروع می کنم که چه اتفاقی افتاده و متوجه چه چیزی شدهاید که در کاهش مشکل مؤثر بوده است.

تکنیک های خانواده درمانی راه حل محور

پرسش معجزه

این سؤال با پرسش از همه اعضای خانواده برای اظهارنظر دنبال می شود. چنین رویکردی، بلافاصله دیدگاهی را در خانواده خانواده در مورد تدابیر، راه حلها و قابلیتها، به جای شکست، ناکامی و دشواری ترغیب میکند. البته در مان راه حل محور هر راه حلی را نمی پذیرد: راه حل باید واقع گرایانه، قابل توصیف او در دسترس باشد. شیوه ای که در آن درمانگران راه حل محور به خانواده ها کمک می کنند تا به توصیفی از راه حل دست یابند، پرسش از چیزی است که معجزه سؤال نامیده می شود: “تصور کنید یک شب که همگی خوابیده اید، معجزهای اتفاق می افتد، بیدار شده و متوجه میشوید که مشکل حل شده است متوجه می شوید؟ چه تفاوتی حاصل شده است؟ أول چه کسی متوجه می شود و چه چیزی را متوجه م بعدی کیست؟ چه کسی بیشتر حیرت زدها خشنود میشود؟”

 

استثنائات

به هر حال درمانگر مجبور است به اعضای خانواده برای توصیف تغییرات در یک رفتار عینی کمک کند. انتظار می رود که اگر آن تغییرات را خانواده ها بتوانند پیش بینی کنند، دسترسی به آنها آسان تر خواهد شد. گاهی خانواده ها ممکن است تلاش کنند که به معجزه سؤال پاسخ دهند. در این حالت، درمانگر باید کمک کند تا آنها متوجه شوند وقتی که مشکل وجود نداشت چه اتفاقی افتاد.درمانگر: آیا می تونید نمونه ای از شروع و خاتمه تندخویی جینی را درنظرتون مجسم کنید؟ مادر: بله، چند روز قبل به او گفتم که بستنی ای در کار نیست و انتظار داشتم که شروع به بدرفتاری کند، اما این کار را نکرد. خیلی جالب بود، به جوری بود که به نظر می رسید داره در موردش فکر میکنه و بعد به جوری باهاش کنار اومد.

اینها را “استثنائات” می نامند و درمانگر آنها را برای اینکه بفهمد خانواده چه کاری انجام داده و یا در آن وقت چه اتفاقی افتاده است به کار می برد تا اینکه بتواند این روندها را تکرارپذیر کند.

 

استفاده از درجه بندی زبان استعاره

شاخص اندازه گیری در جستجوی استفاده از درجه بندی زبان استعاره است که بتواند در تمامی موقعیت های “مسئله” یا “راه حل ” کاربرد داشته باشد. بنابراین در مقیاس ۱ تا ۱۰ که در آن ۱۰ بدترین تندخوییای است که جینی داشته است، این بد” چه نمرهای میگیرد، هدف اندازه گیری انجام یک کار غیر ممکن نیست، بلکه تحقیق کردن در تفاوتهاست: خب، این یک مقیاس ۵ بود، چه چیزی باعث شد این ۵ باشد و به آن مقیاس 6 و یا ۴ گفته نشود؟

یک بار دیگر هدف آگاهی دادن است تا اوضاع را برای بهتر شدن تغییر دهد و خانواده را به سوی زندگی ای هدایت کند که از موضوعی که آنها را به جلسه درمان آورده است، دچار آسیب نشود. در بعضی از جلسات درمانی درمانگر می تواند مقیاسی را بطور تعاملی و با این پرسش که چه کسی مطمئن تر است مشکل حل می شود به کار گیرد. این کار به برقراری مکالمهای بین امید وارترین و کم امیدترین فرد منتهی می شود، با این هدف که گفتگو در مورد راه حل را ارتقا بخشد و البته انگیزهای هم در سیست خانواده برای تغییر ایجاد نماید.