رهنمودهای جدید در خانواده درمانی

چاپ مقاله

رهنمودهای جدید در خانواده درمانی

 

درمان خانواده

در این نوع درمان آموزش ، پیشگیری و درمان برای کمک به خانواده‌ها ، کل خانواده را دربرمی‌گیرد. برای حل مشکل خانواده یا یکی از اعضا آن کل سیستم خانواده مور توجه قرار می‌گیرد و تلاش می‌شود علل بروز و عوامل تشدید کننده مشکل در داخل خانواده و در نوع روابط اعضا با یکدیگر مورد بررسی قرار گیرد. این شیوه از درمان مبتنی بر رویکرد سیستمهاست و معتقد است زمانی می‌توان به رفع یک مشکل نائل شد که از نیروی تک تک اعضا استفاده کرد و عوامل تنش‌زا را مرتفع ساخت.

 

روکردهای تازه

سه چشم انداز نوظهور در خانواده درمانی عبارتاند از رویکرد سازه نگر پسامدرن، دیدگاه حساس به جنسیت، و آموزش روانی، دیدگاه پسامدرن به معنا یا مجموعه فرضهای مشترکی توجه می کند که خانواده در خصوص یک مشکل دارد. طرفداران این موضع اظهار می دارند که هیچ حقیقت عینی و منفردی وجود ندارد؛ بلکه، سازههای اجتماعی متعددی راجع به یک موضوع مورد مشاهده به چشم میخورد و این موارد در وهلهٔ اول به تجارب شخصی مشاهده گران بستگی دارد.

واقعیت صرفاً در بافت مجموعه سازههای کسی وجود دارد که به آن فکر می کند. درمانگر پسامدرن علاقه مند است تا خانواده را وارد گفتگوهایی کند که در آنها، زبان و معنای هر رویداد مقدم بر زنجیره های رفتاری یا الگوهای تعاملی خانواده هستند. پنج نمونه از این چشم انداز عبارت اند از: درمان کوتاه مدت راه حل نگر (دوشازر)، درمان راه حل مدار (اهنلون و واینر – دیویس)، رویکرد مبتنی بر نظامهای زبانی مشترک (گولیشیان و اندرسون)، روایت درمانی وایت)، و گروه متخصصان انعکاس دهنده (اندرسن).

[irp posts=”5265″ name=”نظریه ی سیستم های خانواده موری بوون(بوئن)”]

رویکرد حساس در برابر جنسیت

خانواده درمانی حساس در برابر جنسیت که دنبالهٔ خانواده درمانی طرفدار برابری زنان است، میکوشد به زنان و مردان کمک کند تا بر نقشهای قالبی جنسی غلبه کنند. نگرشهای متعصبانهٔ جنسی و فرضهای پدرسالار از لحاظ تأثیری که بر روابط خانوادگی و روابط بیرون از خانواده دارند، وارسی می شوند. درمان به صورتی مساوات طلب اجرا می شود، چونکه درمانگر و درمانجو به کمک هم در پی یافتن راههایی برای قدرت بخشیدن به فرد هستند تا نقشهایی را انتخاب کند که به شکل نقشهای مبتنی .بر وضعیت زیستی مرد و زن نباشد

 

رویکرد آموزش روانی

رویکردهای آموزش روانی در درجهٔ اول متوجه کاهش فشار روانی در خانواده هایی بوده اند که با عضوی مبتلا به اسکیزوفرنی به سر میبرند. آموزشگرهای روانی موضعی غیرملامتگر به خود میگیرند و هیچ نوع بدکاری خانوادگی را مسئول اسکیزوفرنی نمیدانند. در عوض، آنها علاوه بر رهنمودهایی که به منظور کاهش موانع زندگی هماهنگ خانوادگی و کاهش احتمال عود نشانه های بیماری عرضه می شوند، کوششهای درمانی خود را صرف آموزش مهارتهای کنار آمدن می کنند.