تحلیل فیلم 12 مرد خشمگین از دیدگاه وجودی

چاپ مقاله

تحلیل فیلم 12 مرد خشمگین از دیدگاه وجودی

 

وقتی میخواستم چند خطی درباره ی فیلم تحلیل فیلم 12 مرد خشمگین (12 Angry Men) به کارگردانی سیدنی لومت بنویسم ، حس فردی را داشتم که بعد از دیدن یک فیلم در سینما ، به پاس قدردانی از کارگردان فیلم ، ایستاده چندین دقیقه برای کارگردان دست میزند.

 

کوتاه درباره ی کارگردان فیلم دوازده مرد خشمگین

سیدنی لومت یکی از کارگردانان موفق سینمای هالیوود است که تا به حال موفق به دریافت 4 نامزدی جایزه اسکار به واسطه ساخت 4 فیلم 12 مرد خشمگین، بعد از ظهر سگی، شبکه و حکم شده است. و در سال 2005 توانست جایزه افتخاری اسکار را به خاطر خدمات درخشانش به فیلمنامه نویسان و نقش آفرینان از آن خود کند.

چیزی که به واسطه آن لومت را می توان از زمره یکی از پرکارترین کارگردانان سینما دانست میانگین ساخته های وی است که از سال 1957 به این سو رقمی بیش از یک می باشد.

اطلاعات فیلم:

ژانر: درام،جنایی
تاریخ نمایش: 29 جولای 1957
درجه نمایش: TvPG
زمان فیلم: 96 دقیقه
کمپانی تولید کننده: اوریون
محصول ایالات متحده
بودجه ساخت: 350 هزار دلار
IMDB Rate 8.9 از 118 هزار رای

 

داستان فیلم:

داستان 12 مرد خشمگین ، روایت کننده ی مسائل دهه ی 1960 آمریکا است. در واقع ، درباره ی دوازده مرد هیات منصفه یک دادگاه است که در زمان تنفس و قبل از رای نهایی دادگاه دور هم جمع میشوند تا درباره ی مظنون متهم به قتل ، تصمیم بگیرند.

پسری 18 ساله به قتل پدر خودش متهم شده است. تقریبا همه چیز واضح و مبرهن است و حکم به قاتل بودن پسرک داده شده است.
در این میان ، یکی از اعضای هیات منصفه به نام دیوید ، شک دارد که داستان به این سادگی باشد و معتقد است که تصمیم برای گرفتن جان یک انسان یا زندانی کردن و گرفتن آزادی یک فرد ، نیاز به زمان و تفکر بیشتری دارد.
در طول فیلم ، دیوید سعی میکند که نظر تک تک اعضای هیات مدیره را نسبت به این تصمیم گیری عوض کند ؛ به طوری که در حکم صادر شده تجدید نظر کنند.

 تحلیل فیلم 12 مرد خشمگین از دیدگاه وجودی

مسئولیت پذیری

با وجود مخالفت اعضای هیات مدیره نسبت به بیگناهی نوجوان و وجود 2 شاهدی که به دیدن صحنه ی قتل توسط پسر بچه شهادت داده بودند ، تقریبا همه چیز واضح بود. اما مسئولیت پذیری دیوید باعث شد به جزئیات اتفاقی که افتاده دقت کند و با دقت نظر زیادی رای به گناهکار یا بی گناه بودن نوجوان بدهد.

سرتو (1989) مسئولیت پذیری را یک الزام و تعهد درونی از سوی فرد برای انجام مطلوب همۀ فعالیت هایی که بر عهدۀ او گذاشته شده است، تعریف می کند و معتقد است که مسئولیت پذیری از درون فرد سرچشمه می گیرد .فردی که مسئولیت کاری را بر عهده می گیرد.

مسئولیت پذیری یکی از مفاهیم وجودی است و به این موضوع اشاره میکند که فرد باید با انتخاب و تصمیم خودش ، کاری را انجام دهد و مسئولیت عواقب کار را بر عهده بگیرد. دیوید نتوانست با این موضوع کنار بیاید که مانند دیگر اعضای هیات مدیره ، به سادگی رای به گناهکار بودن نوجوان دهد و وی را به زندان بیاندازد. احتمالا ، عذاب وجدان بعد از اتخاذ این تصمیم ، باعث شد که وی دقت نظر بیشتری برای رای خود به خرج دهد ، زیرا که آزادی یک انسان به رای او و امثال او بستگی داشت.

 

انتخاب

در ابتدا ، برخی از اعضای هیات مدیره با خودخواهی تمام و به خاطر اینکه به کار های شخصی شان برسند ( رسیدن به پرواز هواپیما ، رسیدن به بازی فوتبال مورد علاقه و .. ) به سادگی از کنار مهمترین نعمت زندگی یک انسان یعنی آزادی ، گذشتند. آنها انتخاب کرده بودند که کوچکترین اتفاق زندگی خودشان مثل تماشای بازی فوتبال ، از بزرگترین مفهوم زندگی دیگری یعنی آزادی نوجوان ، اهمیت بیشتری داشته باشد. ولی دیوید انتخاب کرد که آزادی را به نوجوان هدیه دهد تا بعد ها با وجدانی آسوده خاطر بتواند زندگی کند.

 

سرانجام…

در طول داستان فیلم شخص میشود هر دو شاهد یکی به خاطر کهولت سن و دیگری به خاطر مشکل شنوایی ، هیچکدام نمیتوانستند به طور قطع بگویند که قتل کار پسربچه بوده است. کم کم تمام اعضای هیات مدیره نظرشان نسبت به موضوع عوض میشود و رای به بی گناهی پسرک جوان میدهند.

 

اگر شما بودید چه میکردید؟

به راستی اگر شما بودید چه میکردید؟ آیا همانطوری که اکثر اعضای هیات مدیره در ابتدای داستان رفتار کردند، رفتار میکردید؟ آیا نجات جان یک انسان برایتان مهم نبود؟ گرفتن آزادی یک پسر بچه 18 ساله برایتان ساده بود؟
در نظر بگیرید 11 نفر و 2 شاهد میگویند که پسرک قاتل است ؛ آیا شما جرات مخالفت با آنها را داشتید؟ آن هم صرف اینکه به این موضوع شک دارید ، نه اینکه یقین داشته باشید پسرک گناهکار نیست!