رویکرد رفتاری شناختی در خانواده درمانی

چاپ مقاله

رویکرد رفتاری شناختی در خانواده درمانی

 

 

خانواده درمانی رفتاری

خانواده درمانی رفتاری آخرین مولود حوزه خانواده درمانی است و برای روشن ساختن فرایند درمان از روش علمی سود می جوید؛ برای این منظور، شیوه های مداخلاتی آن براساس یافته های آزمایشی شکل می گیرد و دایما وارسی می شود. رویکرد رفتاری، بر اصول جاافتاده یادگیری آدمی مبتنی است و بر عوامل تعیین کننده محیطی، موقعیتی، و اجتماعی تأکید می کند. در سالهای اخیر، بسیاری از رفتارگرایان به تأثیر عوامل شناختی ، که برای تعاملهای خانوادگی در حکم رویداد یا متغیر میانجی هستند، اشاره دارند. درمانگر رفتاری می کوشد تا تعامل مثبت میان اعضای خانواده را افزایش دهد، شرایط محیطی ای را که مغایر با این تعاملها هستند دگرگون سازد، و به آدمیان یاد دهد که تغییرات رفتاری مطلوب نوآموخته خود را حفظ کنند.

رویکرد رفتاری شناختی در خانواده درمانی

حوزه های خانواده درمانی رویکرد رفتاری

در حال حاضر، این رویکرد تأثیر چشمگیری در چهار حوزه مجزا دارد: درمان زناشویی رفتاری، آموزش رفتاری به والدین، خانواده درمانی کارکردی، و درمان جمعی بدکاریهای جنسی. درمان زناشویی رفتاری از اصول نظریه یادگیری اجتماعی و نظريه تبادل اجتماعی بهره می برد و به زوجین یاد می دهد که چگونه به دوسویگی مثبت دست یابند تا از این رهگذر رابطه آنان برای هر دو طرف پیامدهای لذت بخشتری به ارمغان بیاورد.

در مداخلات شناختی، فرایندهای فکری و نظام اعتقادی زوجین وارسی می شود، و در همان حال، قبول دارد که آنها نیازمند تغییر رفتار هستند.

 

آموزش در رویکرد رفتاری

آموزش رفتاری به والدین هم که عمدتا مبتنی بر نظریه یادگیری اجتماعی است، کوششی است برای آموزش اصول رفتاری اداره کودک به والدین. از لحاظ توجه به زوج والد – فرزند، پترسون بسیار پرنفوذ بوده است؛ او معتقد است که رفتار کودک احتمالا در اثر دوسویگی، یا تحمیل در تعاملهای والد – فرزند به وجود آمده و تداوم می یابد. معمولا، به والدین کمک می شود تا مجموعه جدیدی از وابستگیهای تقویت را به وجود آورند و از این طریق رفتارهای جدیدی را فرا بگیرند. مهارت آموزی، اخذ قرارداد، و یادگیری اصول رفتار نقش مهمی در آموزش والدین ایفا می کنند.

 

خانواده درمانی کارکردی

در خانواده درمانی کارکردی سعی می شود برای برخورد با خانواده ها، نظریه های سیستمی، رفتاری، و شناختی با هم ادغام شوند. خانواده درمانگرهای کارکردی تمامی رفتارها را در خدمت نوعی کارکرد بین فردی برای ایجاد بازده خاصی در زنجیره های رفتاری می دانند، و لذا سعی نمی کنند این کارکردها را تغییر دهند، بلکه می کوشند رفتارهای مورد استفاده برای حفظ این کارکردها را عوض کنند.

 

درمان اختلال های جنسی

درمان جمعی اختلالهای جنسی دربرگیرنده هر دو زوج است و می کوشد مشکلات مربوط به بدکاری جنسی را تخفیف دهد؛ درمان می تواند با اصلاح این جنبه ناهماهنگ ( و لذا، ذاتا مخرب) از روابط زناشویی، باعث استحکام زندگی زناشویی شود. درمان بدکاری جنسی اولین بار توسط مسترز و جانسون پرورش یافت و بعد به دست کاپلان، شاخ و برگ پیدا کرد. در حال حاضر، این درمان گستره ای از فنون علنا رفتاری را به کار می برد؛ درمان جمعی اختلالات جنسی در شکل کنونی خویش را می توان نوعی درمان رفتاری – شناختی یا برنامه بازآموزی دانست که در مورد زوجهای مبتلا به مشکلات جنسی به کار می رود.