تحلیل فیلم رستگاری در شاوشنگ (Shawshank Redemption )

چاپ مقاله

تحلیل فیلم رستگاری در شاوشنگ

 

تحلیل فیلم رستگاری در شاوشنگ از دیدگاه وجودی

زمینه ی وجودی را در بسیاری از رسانه ها مانند نمایش های تلوزیونی، کتابها، اشعار، موسیقی ها، میتوان یافت. فیلم رستگاری در شاوشنگ را میتوان فیلمی دانست که از ابتدا تا انتهایش تم وجودی دارد.
منصفانه است بگویم ” رستگاری در شاوشنگ ” ارزش چندین بار دیدن را دارد ؛ با هر بار تکرار این فیلم، مفاهیم تازه ای را جلوی روی خود خواهید دید. این فیلم پر از مفاهیم وجودی است.

 

تحلیل فیلم رستگاری در شاوشنگ (Shawshank Redemption )

امید ، انسان را زنده نگه میدارد و باعث میشود با خوشحالی، به انتظار طلوع خورشید فردا باشیم. امید توسط اعتمادی که ما در موقعیت های محتلف به خود داریم، تقویت میشود؛ همچنین امکان فریب خوردن توسط دیگران یا حتی خودمان، میتوان این اعتماد را تضعیف کند. با این حال، امید به ما وعده ی زمان یا مکانی را میدهد که در آن همه چیز بهبود خواهد یافت، حتی اگر در جهنم دائمی گیر افتاده باشیم!

زندان ؛ جهنمی دیگر

در طول هزاران سال گذشته، همیشه از جهنم به عنوان مکانی یاد میشود که شیاطین سیاه بر آن سیطره دارند و شکنجه های پایان ناپذیر انجام میدهند و امید در آن میان هیچ جایی ندارد.
اینگونه به نظر میرسد که این توصیف ها متعلق به دنیای دیگری است، اما فیلم رستگاری در شاوشنگ، یک بُعد جهانی از جهنم به تصویر کشیده میشود: زندان !

تحلیل فیلم رستگاری در شاوشنگ : داستان فیلم

فیلم در ایالت مین آمریکا، در سال 1947 آغاز میشود. داستان فیلم درباره ی حساب دار موفقی به نام اندی دوفرین ( با بازی خیره کننده ی اندی رابینز ) است . وی متهم به قتل همسر و معشوقه ی گلف باز همسرش شده است. با توجه به شواهد و وجود انگیزه ی قتل، هیچ توجیهی برای بی گناهی اندی وجود ندارد؛ کما اینکه اندی تا پایان، بر بیگناهی خود پا فشاری میکند.

اندی متهم شناخته شده و به زندان فرستاده میشود. در زندان – که نمایی شبیه به کلیسای جامع باستانی دارد – تمام زندانیان به بی گناهی خود حکم میکنند. یکی مسئولیت کار خودش را به گردن هیئت منصفه، دیگری به گردن قاضی فاسد میاندازد و دیگری وکیل بی سواد و کم تجربه را مسبب زندانی بودن خود میداند. در این بین، تنها یک نفر است که مسئولیت کار خود را بر عهده گرفته،به گناه خود اعتراف کرده و اضهار پشیمانی میکند: رِد ( با بازی مورگان فریمن )

رد فرد میانسالی است که از جوانی به خاطر قتل به حبث ابد محکوم شده و در حال گذران دوران مجکومیت خود میباشد. وی تنها چشم به هیئت منصفه دارد تا پشیمانی وی را بعد از سالها قبول کند و مهر آزادی را بر پرونده ی وی بکوبد!

رد راوی فیلم است؛ کما اینکه شاید با توجه نوع نگاه رد در چشمانش، نیازی به روایت فیلم نباشد؛ نگاه وی بیانگر همه چیز است اللخصوص یاد آور این جمله ی معروف از سارتر: “جهنم دیگران هستند”. در عین حال،درخلال داستان، لحظاتی وجود دارد که نقص هایی در دیدگاه سارتر از جهنم را روشن می کند.

 

امیدواری ؛ واقعیتی تلخ

رد فکر میکند امید بسیار خطرناک است ؛ این اعتقاد او طی سالیانی که وی در شاوشنگ بوده، از تجربه های زیادی که کسب کرده، ناشی میشود. هنگامیکه رد از امید صحبت میکند، لحن وی طوری است که گویی در انتظار اینکه امید وی یک روز به ثمر بنشیند، دیوانه شده است و اینک امید خود را کاملا از دست داده است:
اندی به رد «امیدواری چیز خوبیه و امید هرگز نمی میره.»
رد: «بذار یه چیزی بهت بگم رفیق. امید چیز خطرناکیه. امید میتونه یه آدمو دیوونه کنه.»

 

تحلیل فیلم رستگاری در شاوشنگ (Shawshank Redemption )

شاید خواندن این دیالوگ، همه چیز را درباره ی تفکر اندی و رد در رابطه با امید روشن کند.

بار دیگر نویسنده از این گفتگوی استثنایی استفاده میکند تا این ایده را بیان دارد که امید همیشه در درون هر فردی وجود دارد و هیچوقت فاسد نشده و از بین نمیرود. “چیزی درون ما وجود داره که آنها (نگهبانان زندان) نمیتوانند به آن دست پیدا کنند یا از آن با خبر شوند: امید! “

مفاهیم وجودی در خلال فیلم رستگاری

اندی و رد دو شخصیت اصلی هستند و از آن‌ها برای تنظیم این تضادها استفاده می‌شود و نقش مهمی را برای نویسنده بازی می‌کند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. در ابتدای کار، در چند صحنه خاص، نویسنده شروع به ارایه یک دیدگاه اجمالی وجودی به روح شخصیت‌های اصلی می‌کند.
صحنه ی اول، زمانی است که اندی نگاه خیره و بی روجی به خود در دادگاه می اندازد ؛ و صحنه ی دوم، لبخندی است که وی در پشت بام زندان به دوستان زندانی خود هنگام کار کردن دارد. در این صحنه ، اندی در قبال پیشنهاد به یکی از سرنگهبانان زندان برای انجام امور مالیاتی و در نتیجه ی سود کلان سرنگهبان، از آنها میخواهد که به وی و دوستانش که در حال تعمیر سقف نوشیدنی بدهد. جایی که رد میگوید: “ما نشسته بودیم و با آفتاب روی شانه بودیم و احساس مردان آزاد را داشتیم.”

تحلیل فیلم رستگاری در شاوشنگ (Shawshank Redemption )

نویسنده و کارگردان نه تنها لبخند زیبای اندی را نشان میدهند، بلکه با این صحنه 2 نکته ی نهفته را به مخاطبین میگویند:
1- ” در عین اسارت، میتوان آزاد بود ؛ در عین حالیکه شما در زندان مخوف زندانی هستید ، میتوانید آزادانه تصمیم بگیرید”
2- “انسانیت هیچگاه نمیمیرد ؛ در مکانی که رفتار غیر انسانی با زندانیان میشود ، یک فرد ( اندی ) میتواند با یک خواسته ی انسان دوستانه، انسانیت خود را به نمایش بگذارد “

تحلیل فیلم رستگاری در شاوشنگ (Shawshank Redemption )

اندی دوفرین علی رغم آزار و اذیت هایی که زندانیان متجاوز در حق وی انجام میدهند، نا امید نمیشود. از دیدگاه اگزیستانسیال، اندی انسان اصیلی است؛ زیرا نه تنها انتخاب های خود را بر اساس خواسته های خود انجام میدهد، بلکه تبعات انتخاب های خود را با تمام وجود میپذیرد ؛ وی احساس امید را در خود نمیکشد و برای زنده نگه داشتن این احساس، از هیچ کاری دریغ نمیکند.

از انزوا تا قبول احساس تنهایی

اندی در ابتدای ورود به زندان ، فردی منزوی است و به شدت احساس تنهایی میکند. وی ابتدا به عنوان خریدار با رد آشنا میشود، چرا که رد جنس های قاچاق به زندان می آورد و به زندانیان میفروشد.در خلال تعاملات اندی و رد، اندی می آموزد که زندان مانند یک جامعه ی کوچک است: اتحاد بالقوه ی بین افراد، همکاری های متقابل افراد که شامل نگهبانان ، زندانیان، نگهبانان و حتی خود رئیس زندان می باشد.

 

اندی، اقداماتی میکند که ما متوجه میشویم وی انسانی آزاد است و یه آزادی خود اطمینان دارد. شخصیت دیگر فیلم – رد – دیدگاهی کاملا متفاوت دارد و معتقد است که هیچیک از زندانیان در زندان، آزاد نیستند. با این حال، هردوی آنها به دنبال یک چیز مشابه هستند : امید! که به طور کنایه آمیزی، یکی از آنها امید دارد و دیگری حتی از فکر کردن راجع به امید خودداری میکند.

 

مواجهه با احساس تنهایی

بعد از این موضوع، اندی سعی میکند از لاک تنهایی خود درآمده و از مهارت های خود برای برقراری ارتباط و به نوعی زندگی در جامعه ی کوچک ( زندان ) استفاده کند. وی از استعداد قابل توجه خود برای توسعه و زیباسازی کتابخانه ی زندان بهره میبرد ، امور مالیاتی نگهبانان را انجام میدهد، و حتی در روابط بین فردی زندانیان مداخله میکند؛

برای مثال وقتیکه بروکس ( پیرترین زندانی ) سعی میکند یک زندانی را بکشد تا محکومیتش ادامه پیدا کند و در زندانی که به آن خو گرفته است، بماند ( زیرا وی با احساس تنهایی خود کنار نیامده و محیط بیرون از زندان را بعد از 60 سال زندانی بودن برای خود مانند قفسی در نظر میگیرد که در آن تنها خواهد بود) ، اندی مداخله کرده و وی را منصرف میکند. یا سوادآموزی به یکی از زندانیان برای گرفتن دیپلم تحصیلی خود. رفته رفته، اندی با این شرایط کنار می آید و با احساس تنهایی خود رو به رو میشود.

سر و سامان دادن به دنیایی که فساد در آن زبانه می‌کشد از هرکسی برنمی‌آید. سرچشمه‌ی تمام اینها قبول کردن یک حقیقت بسیار بسیار تلخ و سخت است: انسان همواره در سختی است ؛ اما این حقیقت باعث نمیشود که دست از تلاش بردارد؛ درست مثل اندی دوفرین.

آزادی در عین اسارت

 

تحلیل فیلم رستگاری در شاوشنگ (Shawshank Redemption )

اندی به زندانیانی که به آزاد بودن خویش ایمان نداشتند ثابت کرد که در زندان نیز میتوان آزاد بود. وی با توجه به محبوبیتش بین زندان بانان و کسب اعتماد آنها، توانست از طریق دفتر یکی از کارکنان زندان، موسیقی موتزارت را در سرتاسر حیاط زندان پخش کند.

تصور کنید که در زندانی که کوچکترین حرکتی که عنان اختیار را از نگهبانان بگیرد ، جرم محسوب شده و به انفرادی منجر گردد، اندی روح امید را از بلندگو های حیاط زندان به زندانیان هدیه داد؛ چنانکه زندانیان مات و مبهوت خیره به بلندگو ماندند.
اندی بار دیگر تبعات عمل خود را دید و به خاطر پخش موسیقی، 1 ماه تمام در انفرادی بود. عملی که باعث شد رد بگوید: “انگار یه پرنده‌ی کوچولوی زیبا وارد قفس تنگ و کسل‌آور ما شد و کاری کرد که اون دیوارها ناپدید بشن. و برای لحظه‌ای گذرا، تموم مردان شائوشنک احساس آزادی کردن.”
اندی بعد از آزادی از انفرادی، معتقد بود که حتی در انفرادی هم آزاد بود، زیرا که دائما موسیقی های موتزارت در سرش پخش میشد.

[irp posts=”7921″ name=”تحلیل فیلم پاپیون (Papillon) از دیدگاه روانشناسی اگزیستانسیال”]

امید هرگز نمیمیرد

امید هرگز نمیمیرد ؛ اندی در طی 20 سال، با استفاده از وسایل قاچاقی که از رد تهیه کرده بود، در سلول خودش تونلی به بیرون از زندان حفر کرده بود ؛ هرچند به دلیل اینکه فرار از زندان از طریق تونلی که اندی حفر کرده بود، مستلزم توانایی بدنی بالا برای طی کردن مسیر 500 یاردی در فاضلاب زندان بود و این کار از رد بر نمی آمد ، اما اندی برای او اطلاعاتی به جای گذاشت که رد با استفاده از آنها متوانست فورا آزادی مشروط خود را بگیرد.

تحلیل فیلم رستگاری در شاوشنگ (Shawshank Redemption )

صبح روز بعد، رئیس زندان ( که اندی تمام کار های مالیاتی و بانکی وی را انجام میداد ) با حفره ای داخل سلول اندی مواجه میشود ؛ اندی دوفرین در عین ناباوری بعد از 20 سال از زندان فرار کرد ؛ در حالیکه یک هویت جدید و حسابی پر از پول هایی که رئیس زندان اختلاس کرده بود ، انتظار اندی را بیرون از زندان میکشید.
رد بعد از آزادی از زندان، با کمک اندی به سراغ اندی در ساحلی میرود که اندی در حال ساخت یک قایق میباشد.

 

تحلیل فیلم رستگاری در شاوشنگ (Shawshank Redemption )