کتاب زناشویی درمانی ( شناخت و درمان اختلاف زناشویی)
چاپ مقالهمعرفی کتاب زناشویی درمانی ( شناخت و درمان اختلاف زناشویی)
نام کتاب: زناشویی درمانی ( شناخت و درمان اختلاف زناشویی)
نویسنده: فیلیپ.اچ.برنشتاین – مارسی.ت.برنشتاین.
ترجمه حمیدرضا سهرابی ، خدمات فرهنگی رسا.
فصل یک: ازدواج و درمان اختلاف زناشویی: زمینه های عملی و مفهومی
شواهد موجود نشان می دهند که بیش از ۹۰٪ جمعیت امریکا، حداقل یکبار در طول عمر خود ازدواج می کنند. دلایل افراد برای ازدواج، بطور واضح، متفاوت است و برخی از آنها عبارتند از:
الف) عشق، ب) هم – نشینی، ج) تحقق انتظارات و آرزوها.
با وجود این، آمارهای فعلی، صرف نظر از دلیل ازدواج افراد، نشان می دهند که تقریباً ۵۰٪ ازدواجها به طلاق می انجامد. عوامل مؤثر بر طلاق را می توان به مقوله های اجتماعی، شخصی و رابطه ای تقسیم کرد. گرچه روند طلاق ممکن است برای افراد مختلف متفاوت باشد اما نتیجهی نهایی، احتمالاً شامل اضطراب، رنج ، افسردگی، آزردگی و احساس گناه خواهد بود.
الگوی ارتباطهای رفتاری مربوط به ازدواج و اختلاف های زناشویی به این عوامل توجه می کند و تلاش دارد که از آنها برای ایجاد یک برنامهی مداخله ای مؤثر استفاده نماید.
اصول مفهومی این الگو عبارتند از:
1. رفتار همسران همیشه باید در بافت رابطه ای آن مورد بررسی قرار گیرد.
2. اختلافهای زناشویی، تابع دریافت میزان اندک رفتار خوشایند و یا میزان بالای رفتار ناخوشایند همسر است.
3. تقابل هم در روابط درمانده و هم در روابط غیر درمانده روی می دهد ولی احتمال وقوع تبادل منفی در روابط درمانده بیشتر است.
4. نارضایتی زناشویی، به وضوح، با نقصها و ناتوانی های برقراری ارتباط همراه است.
5. زوجهای مبتلا به کارکرد مختل، در حل تعارض و برخورد مؤثر با مشاجره ها، بیشتر دچار مشکل هستند.
6. مکانیسمهای شناختی، بطور قطع، برسازگاری و رضایت زناشویی تأثیر می گذارند.
فصل دوم شناخت و درمان اختلاف زناشویی : اصل تغییر رابطه
در این فصل، پنج اصل عمدهی تغییر رابطه مطرح میشود:
الف) ایجاد رابطهی مثبت کارآمد؛ ب) درک رفتار؛ج) عینی سازی؛ د) تبادل رفتاری؛ و ه) سازش.
در مورد نحوهی گسترش یک رابطهی مثبت کارآمد از دیدگاه مهارتهای میان – فردی درمانگر، مهارتهای اجرایی او و تشریک مساعی طرفین زناشویی بحث شد. توصیه گردید که درمانگران، برای تغییر رفتار مختل و مشکل آفرین موجود در روابط همواره رفتار را در بافت رابطهای آن مورد بررسی قرار دهند (یعنی، مفهوم درون – فردی و میان – فردی رفتار). مشخص سازی رفتاری در همهی موارد فرصت مداخلهی نظامدار را در روابط درمانده به وجود می اورد. یکی از راههای عمدهی انجام چنین مداخله ای، استفاده از فنون تبادل رفتاری و راهبردهای حل مشکل است. در پایان، سازش بعنوان یکی از اجزای اصلی بیشتر برنامه های حل مشکل و تعارض مطرح شد.
فصل سوم شناخت و درمان اختلاف زناشویی : سنجش تعامل زناشویی
به نظر میرسد این فصل از کتاب ، مهمترین و کاربردی ترین فصل کتاب باشد ؛ از این رو ، توضیح بیشتری در رابطه با این فصل میدهیم.
مروری کلی بر فرایند سنجش از نو
بر خلاف ابزارهایی که برای کار با مراجعان منفرد طرح شدهاند، در مقیاسهای تعامل زناشویی تلاش می شود که حداقل سه سیستم متفاوت، اما به هم – وابسته سنجیده شوند: الف) شوهر، ب) زن و ج) سیستم زناشویی.
مسائلی هنگامی پیچیده تر می شود که رابطهی زوج با سیستم های دیگری مانند خانوادهی بلافصل ، خانوادهی گسترده یا ایلی ، و یا اجتماع، بطور کل، مورد توجه قرار میگیرد. چون هرکدام از همسران، بطور پیوسته، بررفتار همسر دیگر تأثیر می گذارد و از آن تأثیر می پذیرد، عاقلانه نیست که راهبردهای سنجشی استاندارد، فقط برای یکی از همسران به کار رود، بدون اینکه تعامل زوج در درون سیستم زناشویی ارزیابی شود.
برای طرح ریزی و انجام سنجش های زناشویی جامع، باید عوامل زیر مورد توجه قرار گیرند. مجموعهی آزمون باید:
1- ابعاد مختلف رابطه را ارزیابی کند (مثلاً مهارتهای ارتباطی، تواناییهای حل مشکل و … )
2- مقیاس ها را شامل شود که در محیط طبیعی و هم در محیط درمان قابل استفاده باشند.
3- هم داده های ذهنی هم داده های عینی رابطه را جمع آوری کند.
4- تعاملهای زوجین را در سه شیوه اصلی پاسخ ارزیابی کند: الف) خودسنجی ب)همسر-سنجی ج)سنجش توسط مشاهده گر بیرونی.
سه شیوه اصلی پاسخ در تعاملهای زناشویی:
سنجش تعامل زناشویی را میتوان از دیدگاه های مختلفی انجام داد . با وجود آنکه متخصصان دیگر نیز برنامه های چند-بعدی مشابهی را مطرح کرده اند، اما سه شیوهی اصلی پاسخ که در اینجا مورد توجه است شامل موارد زیر می باشد: الف) خود – سنجی، ب) همسر – سنجی، و ج) سنجش توسط مشاهده گر بیرونی
الف)خودسنجی:
مقیاسهای خود – سنجی، نقشی اساسی در سنجش درماندگی زناشویی ایفا می کنند. رضایت یا عدم رضایت از رابطه به ارزیابی و ادراک همسنتر از ان بستگی دارد. گرچه، خود – سنجی نسبت به تحریف و سوگیری “آسیب پذیر است، اما برخی پرسشنامه ها و ابزارها می توانند درمانگران مشسائل زناشویی را بطور چشمگیری در درک زوج یاری دهند .بخصوص که این مقیاسها سؤالهایی را مطرح می کنند که برای شکل بندی “، اجرا و ارزیابی مداخله های درمانی بسیار حیاتی هستند. افزون بر این، راهبردهای خود – سنجی، ارزان، مقرون به صرفه، و از نظر اجرا و نمره گذاری آسان می باشند .
ب)همسر-سنجی:
ابزار های همسر سنجی، اطلاعاتی بسیار ارزشمند اما بالقوه و ناپایا را فراهم میسازند. همسران برای مشاهده و گزارش همه ی جنبه های تعامل زناشویی، صلاحیت منحصر به فردی دارند. علاوه براین، طرفین از منابع بسیار مناسب و کاربردی اطلاعات به حساب می آیند. با وجود این، سطوح بالای واکنشگری و نیز سوگیری زیاد را نمی توان از نقش دوگانهی همسر، بعنوان شرکت کننده یا مراجع و مشاهدهگر، جدا نمود. بنابراین، داده های به دست آمده از ابزارهای همسر سنجی باید به دقت و در بافتی از اطلاعات سنجشی دیگر مورد ارزیابی قرار گیرد.
ج)مشاهده گر بیرونی:
از بیشتر گزارشهای مشاهده گر بیرونی، بر خلاف خودسنجی ها و همسر سنجی ها، داده هایی بدون سوگیری و مبتنی بر رفتار را در مورد روابط زناشویی فراهم می سازند. در دهه های قبل نشان داده شده است که چند سیستم مشاهده ای، که برای سنجش تعاملهای زوجها طرح شده اند، می توانند به شکلی پایا زوجهای درمانده را از زوجهای غیر درمانده متمایز سازند.
علاوه بر این، کاربرد چنین روش هایی در روابط صمیمانه، امکان مطالعهی نظامدار و قابل کمی سازی اختلاف زناشویی را به وجود آورده است. همچنین، طرفداران سیستم های مشاهدهی رفتاری نیز استدلال میکنند که: مطالعهی آنچه افراد در مورد خود می گویند را نمی توان جایگزین مطالعهی طرز رفتار آنان نمود… ما باید ببینیم که افراد با یکدیگر چه می کنند .متأسفانه، بیشتر متخصصان فاقد همکاران، ابزار و منابع لازم برای مشاهدهی مستقیم می باشند.
فصل چهارم شناخت و درمان اختلاف زناشویی : رویه ها، راهبرد ها و شیوه های درمانی
این فصل، با مطالب مطرح شده در فصل دو (اصول تغيير رابطه). ارتباط مستقیمی داشت. با وجود این، در فصل حاضر تلاش شد تا فنون روشن و واضحی و که در درمان زناشویی به کار می روند نشان داده شوند.
در نتیجه، انواع شیوه های درمانی، در حوزه های زیر تشریح شدند:
الف) ایجاد رابطهی مثبت کارآمد، ب) درک رفتار ج) عینی سازی د) تبادل رفتاری ه) سازشی.
فصل پنجم شناخت و درمان اختلاف زناشویی : افزایش ارتباط زوج
ارتباط، در آغاز، بعنوان ابزاری نمادین معرفی گردید که افراد از طریق آن، پیامها را منتقل میکنند. سپس شواهدی ارائه شد که نشان میداد نقصهای ارتباطی، اساس وقوع درماندگی زناشویی می باشند. پس از آن، ده یافتهی عمدهی پژوهشهای کاربردی، در حوزهی ارتباطها، مرور شدند.
آماجها و اهداف مداخله های ارتباطی نیز، در چهار گروه اصلی طبقه بندی شدند:
الف) پایه های ارتباط ب) اصول ارتباط ج) رفتارهای غیر کلامی د) رفتارهای کلامی جزء نگر.
برنامهی آموزش مهارتهای ارتباطی، از طریق توضیح مفضل مؤلفه های تشکیل دهندهی آن توصیف گردید:
1)آموزشها ۲) الگو – دهی ۳) تمرین ۴) تقویت ۵) بازخورد – تعلیم ۶) تمرین ۷) تکلیف ها.
توضیحاتی ارائه شدند که نشان میدادند برنامهی مهارتهای ارتباطی، در چارچوبی از الگوی درمان ارتباطهای رفتاری به کار میرود که قبلاً توصیف شده بود. این فصل، با یک نوشتهی ویرایش شدهی دقیق از یک جلسهی آموزش مهارتهای – .ارتباطی به پایان رسید.
فصل ششم شناخت و درمان اختلاف زناشویی : آموزش حل مشکل
حل اختلاف زناشویی ، شامل مجموعه ای شاختارمند از تعاملهایی است که حوزه های تعارض آمیز در میان همسران، طرح شده است. گرچه این شیوه بر مذاکره در جهت توافق بر روی مشکلات محتوا – گرا متمرکز است، اما «فرایند» حل اختلاف زناشویی است که در ابتدا دارای اهمیت می باشد.
تاریخچه مختصری از ادبیات مربوط به حل مشکل ، همراه با یک مفهوم سازی از تعارضهای زناشویی و شیوهی حل آنها ارائه شد.
پس از این اقدام ها، راهنمای گام الف) شناسایی و ب) حل مشکل.
موضوعاتی که در مرحله اول مورد بحث قرار گرفتند، انتخاب زمان و مکان مناسب، ثبت کردن و مشخص سازی بودند. گام های بعد، از بررسی موضوعات مرتبط با پذیرش مشکل، دامنهی انتخاب های مختلف، سازش، ارزیابی و تجدید نظر و ویرایش تشکیل شده بود. پس از مطرح شدن این راهنما، تلویحات بالینی و یک مثال موردی مختصر ذکر گردید.
فصل هفتم: نگهداری پیامد های مثبت برای درمان و پیشگیری از تعاملهای مشکل آفرین آینده
رویکرد درمان ارتباطهای رفتاری بر نگهداری و انتقال تعاملهای بهبود یافتهی زوجها، در طول زمان و در موقعیت های خارج از درمان، تاکید می کند. این کار از طریق جذب روش های فنی و راهبردهای نگهداری مختلف، که تصور میرود تعمیم را افزایش می دهند، در برنامهی درمان انجام می شود.
پنج مورد از این راهبردها و روش ها مورد بحث قرار گرفتند که عبارت بودند از:
الف) تله های رفتاری ب) تضعیف وابستگی ها ج) گسترش کنترل محرک د) خود – گردانی ه) یاوران همسال.
با وجود آنکه متخصصان بهداشت روانی، بطور کلی، علاقهی کمی به پیشگیری نشان داده اند، اما اخیراً به این مسأله توجه بیشتری شده است. در این فصل ، پس از بیان تقسیمات فرعی و کلاسیک پیشگیری، نحوهی بکارگیری اصول ارتباطهای رفتاری در برنامه های مبتنی بر پیشگیری معرفی شد.
بنابراین، پیشگیری در حوزه ها زیر مورد بحث قرار گرفت: الف) درک رفتار ب) عینی سازی ج) تبادل رفتاری د) سازش ه) ارتباطها و) آموزش حل مشکل.