پایان دادن به درمان

چاپ مقاله

پایان دادن به درمان

 

هر آغازی را پایانی است و به نظر می رسد تصمیم گرفتن در مورد پایان دادن به درمان علاوه بر جنبه حرفه ای، جنبه هیجانی قابل اعتنایی دارد. این چالش زمانی دوچندان می شود که مشاور یا مراجع در مورد زمان پایان دادن به درمان توافق ندارند و یکی از آنها اعلام می کند که از نظر او زمان خاتمه دادن به درمان فرا رسیده است. با توجه به این مسئله 3 احتمال برای خاتمه به درمان وجود دارد: مشاور و مراجع هر دو موافق باشند، مراجع به ادامه درمان تمایل نداشته باشد اما مشاور موافق نباشد و مشاور زمان خاتمه دادن به درمان را تشخیص داده باشد اما مراجع موافق نباشد.

 

به ندرت پیش می آید که هم مراجع و هم مشاور در مورد زمان خاتمه دادن به درمان توافق داشته باشند. شاید به نظر بیشتر شبیه به یک افسانه بیاید تا واقعیت! اما با وجود این باید به این نوع پایان پرداخت. البته پایان دادن به درمان به معنی درمان شدن مراجع یا دست یافتن به اهداف درمانی نیست. شاید شما و مراجع به این نتیجه برسید که به دلایلی باید برای مدتی درمان را متوقف کنید تا به جنبه ای از زندگی اشخاص آسیب نرسد. برای مثال ممکن است مراجع شما به دلیل بیماری خود مجبور باشد مدتی بستری و تحت عمل جراحی قرار بگیرد، برای مدتی از یکی از اعضای خانواده به علت بیماری مراقبت کند یا به دلیل نزدیک بودن امتحانات و فشار کار توافق کنید که برای مدتی جلسات متوقف شود. البته باید توجه داشت که این مسئله بهانه ای برای فرار از درمان نباشد.

 https://melbournechapter.net/images/the-end-clipart-3.png

از مهمترین نشانه های رسیدن به زمان پایان درمان (که البته با پیشنهاد آن احتمالا مراجع نیز موافقت خود را ابراز خواهد کرد) این است که مراجعان صحبت خاصی در جلسات ندارند و برای پیدا کردن موضوع یا عنوانی که درباره آن صحبت کنند دچار زحمت می شوند. نشانه دیگر آنکه در جلسات درمان بیشتر از آنکه به مسائل درمانی و موضوعاتی که به نظر مشکل فرد می آیند پرداخته شود، به مسائل روزمره و اجتماعی، اقتصادی، سیاسی یا گپ و گفت می گذرد. در صورت بروز این روند نیز مشاور باید کم کم به فکر خاتمه دادن به درمان باشد.

 

در مورد مراجعین زوج و خانواده درمانی پایان دادن به جلسات درمان چالش بیشتری را به همراه دارد. احتمالا همه اعضا در مورد زمان پایان دادن به درمان موافق نباشند و احساس کنند که به آنچه به عنوان هدف برای خود در نظر گرفته بودند دست نیافته اند. این مسئله باعث ایجاد تنش در جلسه ای می شود که مشاور اعلام کرده است که به نظر زمان پایان دادن به درمان فرارسیده است. برای کنار آمدن با این چالش و چالش بار هیجانی خاتمه درمان (چه در درمان فردی و چه در درمان زوج یا خانواده) توصیه می شود که یک برنامه ریزی داشته باشید و فاصله جلسات درمان را بیشتر کنید تا جایی که دیگر نیازی به ملاقات شما نباشد و صرفا با پیگیری (follow up) آن هم در صورت نیاز از وضعیت مراجعان مطلع شد.

 

علاوه بر فاصله انداختن بین جلسات مشاوره برای ایجاد آمادگی جهت خاتمه دادن به درمان، راه های دیگری برای آماده کردن مراجعان جهت پایان درمان وجود دارد. از جمله روش های دیگر این است که مراجعان را به بررسی تغییرات رخ داده و بیان آنها ترغیب کنید. مراجعان هرچقدر اعتماد به نفس بیشتری برای ادامه مسیر بدون مشاور پیدا کنند و به خودباوری بیشتری دست یافته باشند، راحت تر با مسئله پایان درمان کنار می آیند. حتی اشاره مشاور به آنچه در جلسات درمان از مراجع یا فرایند مشاوره ای که با وی داشته است آموخته به کمتر شدن فشار پایان درمان کمک می کند.

 

نکته بسیار مهم در مورد پایان درمان، تجربه سوگ است. تجربه سوگ نه تنها برای مراجعان، که برای مشاوران نیز (بخصوص اگر درگیری مراجع و مشاور طولانی مدت یا عمیق بوده باشد) رخ می دهد. این تجربه زمانی شدید می شود که شبکه حمایت اجتماعی برای شخص (چه مراجع، چه مشاور) وجود نداشته باشد یا به اندازه کافی قدرتمند و حمایتگر نباشد. به همین دلیل توصیه می شود که پیش از پایان دادن به درمان در مورد شبکه حمایتی مراجعان خود و کارایی آنها اطمینان حاصل کنید. به عنوان مشاور نیز از آنجایی که همیشه این احتمال وجود دارد که مسائل ناظر به گذشته و خانواده مبدا شما در جلسات درمان خودنمایی کند، باید گوش به زنگ بود که تجربه سوگ مشاور در جلسه درمان (هرچند طبیعی است) به چه علت است. بخصوص این مسئله زمانی حیاتی می شود که احساس سوگ در درمانگر شدید باشد. شاید نیاز باشد که مشاور سیستم حمایتی اجتماعی خود را مورد مداقّه قرار بدهد یا در صورت نیاز برای درمان فردی اقدام کند.

 

چالش دیگری که برای مشاوران در مورد پایان دادن به درمان وجود دارد، تمایل و تلاش مراجعان برای حفظ رابطه خود با مشاور با پایان یافتن جلسات درمان است. این نکته را در نظر داشته باشید که همانند مراجعانی که برای مشاوره ازدواج به شما مراجعه می کنند و شما برای حفظ بی طرفی و حق بازگشت آنها برای زوج درمانی نزد شما در صورت بروز مشکلاتی در زندگی مشترک، شما با حفظ فاصله خود با مراجعانی که به درمان آنها خاتمه داده اید این حق را برای آنها محفوظ نگه داشته اید که در صورت نیاز دوباره نزد شما بازگردند و دوباره فرایند درمان را آغاز کنند. البته این مسئله به اینجا ختم نمی شود. حفظ رابطه با مراجعان بیرون از جلسات درمان می تواند برای مشاوران دردسرساز باشد، بخصوص زمانی که مشاور درگیری عاطفی با مراجع خود پیدا کند و مرزهای درمانی و کدهای اخلاقی را زیر پا بگذارد. در این صورت نه تنها در زندگی فردی، که مشاور از نظر قانونی دچار مشکلات و مسائل فراوانی خواهد شد. به همین دلیل حفظ رابطه با مراجعان پس از پایان دادن به درمان معقول نبوده و توصیه نمی شود.