نامه ایی به همسرم

چاپ مقاله

همسفر

در این راه طولانی که ما بیخبریم و چون باد میگذرد – بگذار خرده اختلاف هایمان با هم باقی بماند . خواهش میکنم . مخواه که یکی شویم ، مطلق یکی.

مخواه که هر چه تو دوست داری ، من همان را به همان شدت دوست داشته باشم و هر چه من دوست دارم ،به همانگونه، مورد دوست داشتن تو نیز باشد . مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم،یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را و یک شیوه نگاه کردن را.

مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه مان یکی و رویاهایمان یکی . همسفر بودن و هم هدف بودن ، ابدا به معنای شبیه بودن و شبیه شدن نیست . و شبیه شدن دال بر کمال نیست، بل دلیل توقف است عزیز من

زندگی را تفاوت نظرهای ما پیش می برد نه شباهتهایمان ، نه از میان رفتن و محو شدن یکی در دیگری،نه تسلیم بودن ، مطیع بودن ، امر بر شدن و دربست پذیرفتن .

دو نیمه زمانی براستی یکی می شوند و از دو “تنها” یک “جمع کامل” می سازند که بتوانند کمبودهای هم را جبران کنند ، نه آنکه عین مطلق هم شوند .

پس بانو

بیا تصمیم بگیریم که هرگز عین مطلق هم نشویم و فرصت بدهیم که خرده اختلاف ها و حتی اختلاف های اساسی مان باقی بماند .و هرگز اختلاف نظر را وسیله تهاجم قرار ندهیم ….

عزیز من  بیا متفاوت باشیم.