مهمترین ملاک ها و معیار ها برای ازدواج موفق – قسمت سوم

چاپ مقاله

مهمترین ملاک ها و معیار ها برای ازدواج موفق – قسمت سوم

 

در قسمت قبلی مطلب معیار ها و ملاک ها برای ازدواج موفق ، خوانیم:

7. شغل و ازدواج
یکی دیگر از عواملی که در انتخاب همسر باید مورد توجه قرار گیرد، نوع شغل می باشد. دخترانی هستند که مایلند شغل همسرشان نظامی باشد. بعضی مردان مایلند که همسرشان خانه دار باشد. تعدادی مایلند که خانم آنان در خارج از خانه شاغل باشد و برخی فقط مایل به کار همسرشان در | آموزش و پرورش و کار معلمی می باشند. بنابراین، نوع شغل در انتخاب همسر از اهمیت ویژه ای | برخوردار است. در مورد شغل شوهر، آنچه مهم است تأمین نظر دختر است.

در این رابطه موارد زیر قابل توجه است:

1-دخترانی هستند که به سطح شغلی اهمیت می دهند. از نظر آنان نوع شغل مهم نیست. آنها همیشه مهندس، دکتر، حقوقدان و مشاغلی را می پسندند که از نظر وجهه اجتماعی در سطح بالایی قرار | دارند و گاه اظهار می دارند که مثلا لوله کشی هم شد شغل، نجاری یا بنایی و یا سیم کشی و نظایر آن را که از نظر سطح درآمد ممکن است بسیار بالاتر هم باشد نمی پسندند.

2- گروهی از دختران برایشان سطح شغل مطرح نیست، آنان شوهری می خواهند که امکانات رفاهی آنان را فراهم کند و درآمد زیادی داشته باشد. بعضی نیز درآمد و سطح شغل برایشان مهم نیست ولی مایلند شوهرشان شغلی داشته باشد که تمیز باشد و همیشه اظهار می دارند که شوهر روغن مالیده و پرخاک و گچ نمی خواهند

3- زنان شاغلی هم هستند که مایلند شوهرشان در حوزه شغلی خود آنان کار کند. به عنوان مثال اگر آموزگار باشد؛ مایل است شوهرش دبیر یا استاد باشد یا اگر پرستار است، شوهرش پزشک باشد. در اینجا یک نکته قابل توجه است، که اکثر زنان مایل نیستند که شوهرشان از نظر سطح شغلی پایین تر از آنان باشد.

4- بعضی از دختران تحت ثأثیر برنامه های هنری تلویزیون و سینما، شوهر هنرمند می خواهند.

5- و بالاخره گروهی از دختران، شغل شوهر برایشان مهم نیست، بلکه به سایر عوامل مؤثر در ازدواج از جمله مسایل فرهنگی، اخلاقی و اقتصادی توجه بیشتری دارند. با در نظر گرفتن مطالب فوق، می توان نتیجه گرفت که در انتخاب شوهر در رابطه با شغل باید به نوع شغل، محل شغل، میزان درآمد و سطح شغل توجه کرد. نگرش شوهر درباره شغل زن. بعضی از مردان با اشتغال همسرشان در خارج از خانه مخالفند و درپی همسری هستند که فقط خانه دار باشد و روی این مسأله به قدری تکیه دارند که آن را جزء شرایط ازدواج قرار می دهند. در مقابل، مردانی نیز هستند که می خواهند همسر آنان شاغل باشد و از این اشتغال، نظر اصلیشان کسب درآمد است که کمک هزینه خانه باشد.

 

برخی هم کسب درآمد و گرفتن حقوق برایشان مهم نیست، هدف آنان از اشتغال همسر در خارج از خانه آن است که با جامعه ارتباط داشته و اجتماعی تر باشد و از زن خانه دار به عنوان زن عقب افتاده و منزوی یاد می کنند. علاوه بر موارد فوق، وجوه دیگری از اشتغال نیز برای زن مطرح است که به ذکر نمونه هایی مبادرت می شود:

1-مردانی هستند که مایلند همسرانشان فقط در کارهای آموزشی، آن هم در رابطه با دختران کار کنند، مثل آموزگاری با دبیری مدارس دخترانه.

2-برای گروهی از مردان، نوع کار همسرشان مهم نیست، ولی تمایل دارند که همسرشان در کارهای نیمه وقت شاغل باشد که به کارخانه نیز برسد.

3-بعضی از مردان مایلند همسرشان در محیط کار خود آنان شاغل باشد. مثلا اگر خودش پزشک است، همسرش پرستاریا ماما باشد. با توجه به مطالب بالا، می توان نتیجه گرفت که نگرش مرد در رابطه با اشتغال زن در ازدواج باید مورد توجه قرار گیرد.

 

مهمترین ملاک ها و معیار ها برای ازدواج موفق - قسمت سوم

 

8. رشد عاطفی

یکی دیگر از عوامل مهم در موفقیت زندگی زناشویی، رشد عاطفی است. رشد عاطفی فقط به سن شناسنامه ای بستگی ندارد، بلکه سن عقلی، روانی، اجتماعی و عاطفی و جسمانی، همه از عوامل مؤثر در پختگی و بلوغ هستند. اگر این عوامل مقتضی باشد، بهترین سن ازدواج ۲۳ تا ۲۵ سالگی برای مرد و ۲۰ تا ۲۳ سالگی برای زن است. در این سن، یک فرد عادی به اندازه کافی رشد و ثبات عاطفی دارد و امکان تغییر ناگهانی در رفتار او کم است. اگرچه در این سن، عادات مختلف در فرد به صورت نیرومندی درآمده اند، ولی هنوز قابلیت تطبیق و سازش در او موجود است. البته باید اضافه کرد که این سن را فقط از لحاظ کلی بیان کرده ایم. بدین معنی که بسیاری از ازدواجهای موفق وجود دارند | که زن و مرد در موقع ازدواج، بسیار مسن تریا جوانتر از سن مذکور بوده اند.

رشد جسمانی نیز عامل مهمی در آمادگی برای ازدواج است. اگرچه در جامعه ما ازدواج معمولا بعد از سن بلوغ صورت می گیرد، با وجود این باید گفت که روان شناسان، ازدواج کودکان تازه بالغ را که آمادگی وارد شدن به زندگی پر مسؤولیت زناشویی را ندارند، صلاح نمی بینند، اگرچه اغلب آنان در این سن قادر به تولید مثل هستند. رشد اجتماعی، رابطه نزدیکی با رشد عاطفی و فکری دارد، زیرا شخصی که از لحاظ اجتماعی رشد کرده باشد، روابط اجتماعی را بهتر درک می کند. او درک می کند که انتظارات اجتماع از او چیست و تا اندازه ای قادر است خود را با این توقعات انطباق دهد. همچنین، او آماده قبول مسؤوليت است و به محدودیتهای خود واقف است.

یکی از مهمترین عوامل رشد، مقدار و چگونگی رشد عاطفی است. مثلا شخصی ممکن است سی یا چهل سال عمر کرده باشد، ولی از لحاظ رشد عاطفی عقب مانده محسوب شود. چنین شخصی قدرت کنترل احساسات و عواطف خود را ندارد و در نتیجه زندگی زناشویی او مختل می شود. شخصی که از نظر عاطفی رشد کرده است، در مورد زن و بچه و دوستان و مشکلات، واقع بین است. او هدف خاصی را در زندگی دنبال می کند و بر اساس آن می تواند از بحرانهای دائمی زندگی جلوگیری کند. او به پیشرفتهای فعلی خود متکی است و زیاد به گذشته – هر چند هم پرافتخار باشد . تکیه نمی کند و در ضمن نسبت به امور جنسی، عشق، ازدواج و تربیت کودک نگرش درستی دارد.