مهمترین ملاک ها و معیار ها برای ازدواج موفق – قسمت اول

چاپ مقاله

مهمترین ملاک ها و معیار ها برای ازدواج موفق – قسمت اول

 

 

مهمترین ملاکها و معیارهایی که در ازدواج باید در نظر گرفت عبارت است از:

۱. اصالت خانوادگی

اولین و اساسی ترین معیار برای انتخاب همسر اعم از زن و مرد، اصالت خانوادگی است. کلمه اصالت از اصل گرفته شده و اصل به معنای ریشه آمده است. یعنی دختر و پسر از خانواده هایی باشند که دارای اصل و ریشه هستند. دختر و پسر باید در خانواده هایی رشد یافته باشند که در آنها پدر و مادری عاقل و دلسوز با تمام وجود در رشد و تعالی فرزند کوشیده باشند. برخلاف خانواده هایی که زن و مرد خانه، کودکان را به حال خود رها کرده و به دنبال گردش و تفریح خود بوده اند و یا مردانی که بدون دلیل موجهی به تعدد زوجات پرداخته، فرزندان خود را به حال خود رها کرده اند.

در خانواده های اصیل، پدران و مادران می کوشند از نظر اخلاقی و رفتاری برای فرزندان خود نمونه و الگو باشند و بدون تردید پدر و مادر صالح از نظر ارثی نیز سرمایه های بس گرانبهایی را به فرزندان خود انتقال می دهند. دختر و پسری که در یک خانواده اصیل رشد می یابند، سجایای اخلاقی را از پدر و مادر خود به ارث می برند و در برخورد با دشواریها و سختیهای زندگی هرگز از جاده درستی و راستی خارج نمی شوند. به عبارت دیگر، پایبندی به آبرو و حیثیت، آنان را از انحراف باز می دارد.

 

مهمترین ملاک ها و معیار ها برای ازدواج موفق - قسمت اول
٢. تحصیلات

در این زمینه لازم است تأکید بیشتری گردد که تا جایی که امکان دارد دو خانواده از نظر سطح تحصیلات تفاوتهای چندانی نداشته باشند، زیرا خانواده ای که از سطح سواد کمتری نسبت به خانواده همسرش برخوردار باشد، ممکن است در بسیاری از موارد نتواند با آن خانواده تفاهم داشته باشد، پس بهتر است که تعادلی در این وسط وجود داشته باشد. گاهی اصطلاحاتی در این زمینه در بین عوام دیده شده است، مثلا؛ لیسانس به بالا حرف بزن و یا کلاس را بالا ببر، تصور کنید این صحبتها بین دو خانواده مطرح گردد، مطمئن باشید که از نظر روانی تأثیر بدی روی اعضای خانواده کم سواد خواهد گذاشت و حتی ممکن است سبب قطع روابط بین دو فامیل گردد. به طور کلی، توصیه آن است که مردان از نظر سواد بالاتر از زنان باشند.

متأسفانه اخیرا بسیار مشاهده شده است که دخترانی با داشتن درجه لیسانس و بالاتر، همسرانی با تحصیلات كم انتخاب کرده اند. مردان این گونه زنان، همیشه در این اضطراب به سر می برند که شاید همسرانشان در طول مدت تحصیل و یا در محل کار به مردان دیگری گرایش پیدا کنند. گاهی این مردان از طریق رفتارهای خشونت آمیز تمایل دارند که برتری خود را نسبت به همسرانشان نشان دهند تا از این طریق به ایشان بگویند که مرد هستند و از ایشان برتر می باشند. البته گاهی هم این گونه مردان اجبارا و برای رضایت خاطر همسرانشان به ادامه تحصیل می پردازند.

لازم به یادآوری است که نوع تحصیلات چندان مهم نیست. آنچه در ازدواج مهم است سطح تحصیلات است. در عین حال چنانچه تحصیلات زن و شوهر در یک حوزه باشد، تفاهم زناشویی بیشتر خواهد بود. به عنوان مثال، ازدواج یک پزشک با یک پرستار بیشتر موفق خواهد بود؛ تا ازدواج یک پزشک با یک مهندس. معذالک نوع تحصیل در موفقیت ازدواج، در مقام مقایسه با سطح تحصیلات، بسیار کم اهمیت است. اهمیت سطح تحصیلات در ازدواج به قدری است که چنانچه تفاوت زیاد باشد، می توان گفت به ندرت سازگاری وجود خواهد داشت.

۳. طبقه اقتصادی

طبقه اقتصادی می تواند عامل اختلاف در روابط زناشویی باشد. ابعاد مختلفی که در این باره مطرح می باشد؛ عبارتند از: مسکن، هزینه های رفاهی و معیشتی و وسایل زندگی. هر یک از این امکانات نقش مهمی در زندگی دارد که عدم وجود یا کمبود آنها می تواند عامل اختلاف و ناخشنودی گردد. نکته ای که در اینجا حائز اهمیت است آن است که، اختلاف سطح اقتصادی در دو خانواده که قصد ازدواج دارند باید مورد توجه قرار گیرد. پسر جوانی که در یک خانواده فقیر بزرگ شده و فرضا تحصیلاتی هم دارد، دختری از یک خانواده مرفه را نمی تواند اقناع کند. او در یک زندگی با امکانات زیاد بزرگ شده و توقعاتی که در خانه شوهر دارد در همان سطح است و چون چنین وضعیتی در خانه شوهرش نخواهد داشت، احتمال بروز اختلاف و ناراحتی وجود دارد.

بنابراین باید به امکانات مالی و رفاه خانواده در زمان انتخاب همسر توجه کافی مبذول گردد.

مسکن. نخستین عاملی که در مسأله ازدواج مطرح است، عامل مسکن می باشد. هر خانواده ای به یک واحد مسکونی نیاز دارد. داماد یا عروس سرخانه شدن یا زندگی مشترک با خانواده پدر و مادر، ممکن است به اختلاف و ناسازگاری منجر شود. از این رو، قبل از ازدواج باید موضوع مسکن حل شود. بیشتر دختران و پسران ترجیح می دهند ولو در یک اتاق ولی مستقل زندگی کنند. بعضی از مردان جوان اصرار دارند با پدر ومادر و یا اقوام دیگرشان در یک خانه زندگی کنند و برخی از آنها حتی آن را جزء شرایط ازدواج خود قرار می دهند. در این مورد باید بررسی لازم به عمل آید و به این مسأله توجه شود که در نهایت چنین برنامه ای به ناراحتی و اختلاف منجر خواهد شد.

وسایل زندگی. برابر رسم معمول، دختر جهیزیه ای شامل وسایل زندگی با خود به خانه بخت می برد. چنانچه شوهر روی مسأله کم بودن جهیزیه پافشاری کند و آن را وسیله ای برای تحقیر همسرش قرار دهد، زمینه ناسازگاری را فراهم می آورد. باید ازدواج را با سادگی شروع کرد و وسایل اولیه را تهیه نمود. آنچه مهم است صفا و صمیمیت و هماهنگی اخلاقی و فرهنگی است. درست است که اقتصاد در زندگی نقش مهمی به عهده دارد، ولی نباید اساس و پایه زندگی زناشویی قرار گیرد.

هزینه های رفاهی و معیشتی. در جامعه ما غالبا تأمین هزینه های زندگی به عهده شوهر است. بعضی از دختران ملاک ازدواج را میزان درآمد پسر قرار می دهند تا بتوانند هزینه های زندگی را در یک سطح عالی تأمین نمایند. گاه توقع زیاد موجب می شود که شوهر با وجود داشتن شرایط مناسب، از ازدواج منصرف شود. بنابر این، توقع دختر باید در حد توانایی پسر و وسع مالی او باشد و دختر و پسر قبل از ازدواج شرایط شغلی و درآمد و توقع همسر خود را در نظر بگیرند و در انتخاب همسر با آگاهی و بصيرت تصمیم گیری نمایند.