مراحل درمان واقعیت درمانی

چاپ مقاله

مراحل درمان واقعیت درمانی

 

واقعیت درمانی اگر چه یک رویکرد «فرایند مدار» است ولی گامهای مشخصی برای انجام مشاوره یا این رویکرد وجود دارد که پیروی از آن به مشاور کمک فراوانی میکند۔ واقعیت درمانی رویکردی است میشنی بر تئوری انتخاب که میگوید تمام انسان ها با 5 نیاز اساسی به دنیا می آیند:
1 – عشق و احساس تعلق
2 – پیشرفت و خودشکوفایی
3 – ازادی
4 – تقریح
5 – بقا

تمامی رفتارهای ما به منظور ارضای موفق این نیازها انجام می شود و چنانچه نتوانیم این نیازها را آن گوته که دوست داریم ارخا کنیم، رنج خواهیم برد. و این «رنج» رایه گونه ای بیان می کنیم که خودش نوعی تلاشی برای ارخای همان نیاز است (یعنی شیوهای که برای ییان ریح انتخاب می کنیم).

مثلاً فرد افسرده، از نشانگان افسردگی استفاده می کند تا کمک دریافت کرده خشم درونی اش را کاهش دهد و خودش را توجیه کند که چون خیلی افسردهام برای کمک به خودم نمیتوانم هیچ کاری انجام دهم. یا دانش آموزی که سر کلاس شلوغ می کند و تظم کلاس را به هم میریزد، نیاز به احساس ارزشمندی دارد. این که من هم آدم مهمی هستم و به اندازهٔ کافی توجه معلم و دیگران را به طور مثبت دریافت می کنم. وقتی یاز او ارضا نمی شود، یا بینظمی توجه دیگران را به طور مختصر ویرای کوتاهمدت جلب کرده و لحظه ای کوتاه احساسی «مهم» بودن می کند و این نیاز به ارزشمندی خودش را ارضا می کند. پس بینظمی کردن، خودش راهی است که او برای ارخای تیازشی انتخاب می کند. پس کاملاً روشن است که در این دیدگاه تمام انچه از فرد سر میزند یک رفتار است که معطوف به هدفی مشخص است.

مراحل درمان واقعیت درمانی

کار واقعیت درمانگر، شناسایی این هدف است و این که این رفتار خاصی در پی ارضای کلام نیاز فرد صادر می شود. بنابراین ما باید به او کمک کنیم تا توانمندی های خود را شتاسایی نموده و یا تقویت این توانمندیهایه گونهای عمل کند (عمل و اقدامی که تاکنون انجام میداده را تغییر دهد) تا نیاز منفول مانده یا اراضاء نشده اش براورده شود (مثلاً احساسی ارزشمندی، احساس تعلق، احساسی امنیت، احساس آزادی و خودمختاری، احساس کنترل، احساس لنت وس) و همچنین بتواند یا افراد مهم زندگیاش رایطهٔ گرم و رخسایت بخشی یرقرار کند.

بنابراین واقعیت درمانی فرایندی است که ما توسط آن به افراد راه های بهتر و مؤثرتر ارضای تیازهایشان را آموزشی می دهیم. از این رو درمانگر باید بخش مهمی از «فرایند کمک» باشد و به گونه ای یا مراجع برخورد کند که فرد مهمی برای او محسوب شود. اگر چه گاهی اوقات مراجعین از خانواده و دوستان خوب و حمایت گری برخوردارند ولی هنوز جایگاه خاصی درمانگر یه عنوان کسی که * توجه» و «مراقبت به ویژهای از او می کند محفوظ میماند و درمانگر باید این جایگاه را پر کند.

گام های واقعیت درمانی

گام اول:ایجاد رابطه

گام نخست عبارت است از ایجاد یک رابطهٔ گرم، دوستانه، پذیرنده و حمایت گرانه که هر چه زودتر باید در پی ایجاد این رابطه باشیم و سپس در طی درمان، درمانگر تأکید دارد که مراجع نگاهی موشکافانه به شیوهٔ زندگی و انتخابیهایی که تاکنون کرده است بیاندازد. گلر معتقد است تا زمانی که این رابطهٔ گرم و پذیرنده و حمایت گرانه برقرار نشود و بخشی از یافت جلسات مشاوره از آغاز تا پایان کار نشود، فرایند کمکرسانی به مراجع به ندرت مؤثر واقع خواهد شد.

از انجایی که در واقعیت درمانی تکلیف اصلی مراجع ان است که «زندگی» اش، را مورد ارزیابی قرار دهد، با پرسش «الان چه کاری انجام می دهی؟» یا «الان چگونه رفتار می کنی» به طور مکرر روبرو خواهد شد و این پرسش در حقیقت «ترجیعبند» فرآیند واقعیت درمانی است. دقت داشته باشید که همواره تأکید بر زمان حال است. یعنی می پرسیم که «الان چه رفتاری انجام می دهی؟» و «در آینده می خواهی چکار کنی؟» یا «بعد از این طرح ات چیه و میخواهی چه کار بکنی؟» این رهیافت به معنی انکار کردن آنچه در گذشته بر فرد رفته است، یا وجود ریشه و سرچشمه مشکل در وقایع گذشته نیست.

کاملا روشن است که هر آنچه امروز ما انجام می دهیم، به گونهای به تمام آنچه از تولد تا امروز بر ما گذشته است ربط دارد، ولی از آنجایی که ما فقط میتوانیم رفتار و اعمال امروز خودمان (انتخاب هایمان) را اصلاح کرده و برای فردای بهتری طرح و برنامه ریزی کنیم، بنابراین خیلی کم در مورد گذشته حرف میزنیم، چون واقعیت این است که ما هرگز نمیتوانیم چیزی که در گذشته رخ داده است را پاک کنیم یا آن را تغییر دهیم. از این رو واقعیت درمان گران، اثرات گذشته را می پذیرند، به آن باور دارند، اما فقط با رفتارهای کنونی سروکار خواهند داشت و سعی در اصلاح و کارآمد کردن آنها دارند، چون کنار آمدن و اصلاح کردن آنچه «در زمان حال» رخ میدهد، به نوعی تمام گذشته را محترم می شمارد، بدون آن که نوزاد توپای «اکنون» را در پای «پیر سالخوردهٔ» رنج کشیده گذشته، قربانی کند.

با این وجود واقعیت درمانگران برخی اوقات درخصوص گذشته کنکاش میکنند. واقعیت درمانگران به صورت خشک و با تعصب آموزش نمی بینند که دائم و تحت هر شرایطی از پرسش نسبت به گذشته اجتناب کنند. به آنها آموزش داده میشود که اگر در موردی احساس کردند که کنکاش در گذشته و شناسایی بهتر آن می تواند به مراجع کمک کند تا رفتارهای بهتری برای اکنون و آینده خودش طراحی کند، آنگاه این کار را حتماً بکنند، ولی با این هشدار که: در این کنکاش فقط و فقط باید به جستجوی نقاط قوت، توانمندیها و موفقیتهایی که فرد در گذشته زندگی اش نشان داده است، باشند.

به جای تمرکز بر بدبختی ها و مصائب گذشته، با یادآوری و باز کشف موقعیتها و کارآمدی های گذشته می توان به مراجع کمک کرد تا الان رفتارهای بهتری انجام دهد. مثلاً اگر خانمی مشکل زناشویی دارد، بسیار مهم و سودمند خواهند بود اگر نگاهی به گذشتهٔ خشنود و رضایت بخش رابطه شان انداخته و ببینیم در گذشته چگونه به صورت خوشایندی با هم زندگی می کردند و از آن برای بازسازی رابطه در «الان» استفاده کنیم. چیزی که باید از آن اجتناب کنیم، نگاه به گذشته برای یافتن شکستها و ناکامیهاست.

ما الان دستانمان از ناکامی و شکستهای کنونی پر است، دیگر جایی برای ناکامیها و شکستهای بیشتر وجود ندارد. نکتهٔ مهم دیگر این است که در حالی که ما بر رفتار کنونی فرد تمرکز می کنیم، نباید دربارهٔ «احساسی» او و این که اکنون «چه احساسی» دارد؟ سؤال کنیم، مگر این که آن «احساسی» به طور صریح و روشن با «آنچه اکنون انجام میدهد» یا طرح دارد در «آینده» انجام دهد، ربط و پیوند داشته باشد.

 

گام های بعدی واقعیت درمانی را در مطالب بعدی بخوانید