قلب
چاپ مقاله“قلب”، ﻣﻬﻤﺎﻧﺨﺎﻧﻪ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺑﻴﺎﻳﻨﺪ
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﻳﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﻱ ﺁﻥ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺑﺮﻭﻧﺪ!
“ﻗﻠﺐ”، ﻻﻧﻪ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﻬﺎﺭ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﺸﻮﺩ
ﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﻳﻴﺰ ﺑﺎﺩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺒﺮﺩ!
“ﻗﻠﺐ”، ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻢ ﭼﻴﺴﺖ؟
ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺟﺎﻱ ﺁﺩﻣﻬﺎﻱ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ!
“قلب”چاه دلخورى نيست كه به وقت بدخلقى سنگريزه اى بيندازى تا صداى افتادنش را بشنوى!
“قلب”، آيينه ايست كه با هر شكستن، چند تكه ميشود ،يكپارچگى اش از هم ميپاشد!
“قلب”،قاصدكى هست كه اگر پرهايش را بچينى ديگر به آسمان اوج نميگيرد غلت ميخورد هى به دور خود ميپيچد!
“قلب”، بركه ايست كه آرامشش به يك نگاهى بهم مى خورد!
“قلب”، اگر بتواند كسى را دوست بدارد خوبى ها حتى زخم زبان هايش را نقش ديوارش ميكند!
حال اينكه “قلب”چيست؟ بماند؛
فقط اين را مى دانم
“قلب”وسعتى دارد به اندازه حضور “خدا”!
من “حرمى”مقدس تر از”قلب”
سراغ ندارم…!