سوء تفاهم در شناخت خود

چاپ مقاله

سوء تفاهم در شناخت خود

تلاش برای رسیدن به آرامش و فراموشی خود

در دنیای مدرن امروزی که بشر در مسیر رسیدن به رفاه و احساس امنیت و نیز آسایش بیشتر تلاش می کند، گاهی خود بشر مسئله اصلی و تنها چیزی است که فراموش می شود. او برای حفظ بقای خود به انواع اکتشافات و اختراعات دست می زند و حتی برای حفظ «خود» از سیاره زمین می گذرد و چنانچه ماه یا هرسیاره ای را که دارای منابع و شرایط تقریبا مساعد برای سکونت بیابد، از آنها هم نخواهد گذشت و تلاش برای حفظ بقایش را تا آسمان ها هم خواهد برد.

برهم خوردن آرامش بشر

قبل از آنکه زندگی آرام و کم ادعای بشر با ورود انواع ماشین ها و اتومبیل ها سرعت بگیرد و سمفونی گنجشکان و رودخانه محله جای خود را به صدای بوق و ازدحام و شلوغی شهر بدهد، به جای تنفس هوای پاک و عطر پخت نان و کلوچه محلی در کوچه ها با بوی بنزین و دود و آلودگی هوا مواجه شود، روند زندگی اش دور آهسته تری داشت. او می توانست با تاریک شدن هوا همراه با اعضای دیگر طبیعت به خواب برود و با بیدارشدن آن ها و بالا آمدن خورشید بیدار شود. بدون آنکه نیازی به ساعت زنگدار ويا الارم تلفن همراهش داشته باشد او همه تغییرات را آهسته آهسته و بدون هیچ مقاومتی پذیرفت، شاید اگر همه این تغییرات به یکباره رخ می داد.

سوء تفاهم در شناخت خود

او حاضر بود تا پای جانش هم از زندگی آرام و ساده خود درکنار طبیعت دفاع کند ولی روند تغییرات آهسته تر از آنی بود که بتواند متوجه شود چه اتفاقاتی در حال وقوع هستند. با توجه به عمر کوتاه انسان و جداشدن دست نسل های گذشته از دست نسل های بعدی، روند تغییرات به وسیله افراد بعدی سرعت گرفت.

انسان از طبیعت و درنتیجه از طبع واقعی خود دور افتاده اکنون سرعت تغییرات در شیوه زندگی به گونه ای است که انسان برای متوقف کردن آن به نظر ناتوان می رسد و دیگر کاری از او ساخته نیست، بالارفتن میزان افسردگی، انواع نگرانی ها، اضطراب ها، دورافتادن آدم ها از یکدیگرو احساس تنهایی با وجود این همه لوازم ارتباطی، فرزندانی که کمتر قدردان والدین و آموزگاران خود هستند.

 

تغییر محیط اطراف و دور شدن از خود جهت شناخت خود !

هرچه بیشتر خواستیم محیط اطرافمان را تغییر دهیم، بیشتر از نیروهای درونی و فطرت ذاتی مان دور افتادیم، هرچه قوانین محکمتری برای حفظ حقوق انسان ها تصویب کردیم، ندای وجدان و طینت پاک انسانیتمان کمرنگ تر شد؛ زیرا به جای عمل کردن براساس وجدانمان، زندگی مان را به دست قوانین اجتماعی که هرازگاهی به دست گروهی دچار تغییر می شوند، سپردیم. به همان میزان که برای حفظ آرامش و امنیتمان در جهان بیرون تلاش کردیم، به همان میزان احساس نگرانی ها و خطرات بیشتر شد.

احساس امنیت و آرامش درونی ؛ راهی برای شناخت خود

شاید ما راه را اشتباه رفته ایم. احساس امنیت و آرامش در جایی غیر از محیط بیرون به دست می آید و آن دنیای درونی انسان هاست که در این عصر بشر راه بازگشت به آن را به آسانی گم کرده است، گمان می کنیم با گرفتن انتقام و بروز خشممان آسوده خاطر خواهیم شد. شاید نفربن دیگری دلمان را خنک کند و شاید جلوه نمایی ثروت ، زیبایی، مدرک و شهرتمان موثر واقع شود، اما افسوس که هیچ یک مراد دل بشر را برآورده نکرد و او غمگین تر و سرخورده تر از هر عصر دیگری در درون خود به سر می برد.

رسیدن به احساس آسایش دروئی، نعمت و خوشبختی بس عظیمی است که دارندگان آن برای رسیدن به چنین وضعیتی خود را از تعصبات و سختگیری های زمانه رهانیده اند و به جای تلاش برای صلح جهانی، صلح و امنیت درونی و عشق را درونشان برقرار کرده اند. آن خلوت درونی که با خواندن یک کتاب اثربخش در سکوت و آرامش اناقی منضبط زیر نوری ملایم و مطلوب تکمیل می شود، آن حس زیبای ماورائی که با گوش سپردن به ترانه و آوازی آسمانی که با کلمات انرژی بخش، روح را به آسمان ها می برد و همان حس زیبای توجه و مهربانی به سالمندان و افراد ناتوان، همه و همه گواهی میدهند که بشر از جنس دیگری است که خود تصور می کند.

رسیدن به تعادل روحی و معنوی

رسیدن به تعادل روحی و معنوی که شایسته هر انسان درستکار و باوجدانی است. چیزی نیست که در بیرون و به دست دیگران برای ما فراهم شود، بلکه این تکلیف و وظیفه ای انسانی است که لازم است هرکسی خود برای تامینش قدم به دنیای درونش بگذارد و راه بازگشت تنها با قدم ها خودش طی می شود. انسان شاید بتواند در همان مکان امنی که هیچ کس نمی تواند دروغی به خود بگوید و جایگاه شرافت و انسانیت را همواره در مقابلش مشاهده کند، آرامش خود را پیدا کند.