تحلیل فیلم wild از دید رواندرمانی

چاپ مقاله

تحلیل فیلم wild از دید رواندرمانی

 

خلاصه داستان

چریل قصد دارد از مرز کالیفرنیا تا مرز کانادا راهپیمایی کند که در این سفر با اتفاقات شایعی که اکثر راهپیمایان دچار آن می­شوند گرفتار می­شود مثل کمبود آذوقه، گرفتگی عضلات، و هوای سرد و طوفان و مسافرانی که یاری رسان نیستند. در هنگام راهپیمایی فلش بک هایی به گذشته چریل می­خورد که خاطرات گذشته را برای چریل زنده می­کند، آزار و اذیت های پدرش، خیانت های چریل به همسرش و فوت مادرش. مادر چریل یاداور خاطرات خوب بود . در آخر چریل بعد از گذشت همه­ی این سختی هایی که در راه برایش پیش آمد به مرز کانادا رسید و قدم وی پل خدایان گذاشت.

فیلم wild از عینک روانشناسی

تحلیل روانشناسی

در ابتدای راهپیمایی، هنگامی که چند کیومتر از راه را رفته بود مدام به خودش لعنت میفرستاد ولی باز تاکید میکرد که من هر موقع خواستم می­توانم برگردم و راهپیمایی نکنم. در اینجا بحث اختیار و ازادی در انتخاب مطرح است و وقتی صحبت از انتخاب می­شود مسئولیت هم خودنمایی می­کند. یکی از مهمترین چیزی که چریل را منصرف نکرد این بود که خودش ازادانه انتخاب کرده بود و جبری در کار نبوده به همین خاطر  چریل راه رفته را برنگشت و منصرف نشد و مسئولیت این انتخاب را هم تا اخر مسیر داد.

 به نظر می­رسید مادر چریل اضطراب تنهایی داشته باشد. به همین خاطر بود که بعد از شوهرش اسب برای او حکم مونس را داشت و شایدم به این خاطر اسب همدم او بود که نمیتواند حرف بزند و توهین کند.  از عینک روانشناسی در تحلیل فیلم چیزی که در مورد مادر چریل خیلی مهم است این بود که او گذشته خودش را علیرغم اینکه  خیلی سخت بود پذیرفته بود و محترم می­شمرد و تاثیر گذشته اش را در حال پیدا کرده بود(موقعی که به دخترش گفت من اگر به گذشته برگردم بازهم همین راه را می­روم چون دوباره تو رو به دست بیارم).

چریل، با مرگ مادرش غم بزرگی را به دوش کشید و برای اینکه از این بار سنگین خلاص شود به خدایان دروغین(سکس و مشروب و هروئین) روی آورد. او در مقاصد معنوی دچار مشکل شده بود و معنویت او از نوع غیر آمیخته بود.

چریلخستگی ناپذیر

در اواسط راهپیمایی چریل یک فردی به کمک او آمد و گفت که برای اینکه بتوانی تند تر بری و کوله سنگینی نداشته باشی باید لوازم غیر ضروری رو از کوله­ات حذف کنی.  از عینک روانشناسی در مسیر زندگی افراد برای اینکه زودتر به مقصد برسن باید لوازم غیر ضروری رو حذف کنن چون به خودشون ضربه میزنه مثل حسد کینه نفرت و… .

چریل سکس های متعددی داشت و حتی زمانی که راهپیمایی هم می­کرد تعداد زیادی کاندوم با خود به همراه داشت و این فرضیه را درون فرد قوی می­کند که اضطراب مرگ دارد چون سکس حس جاودانگی و بقا به فرد می­دهد.

چریل از خدایش ناراحت بود که خدا مادرش را از او گرفت و به همین خاطر به سمت خدایان دروغین رفت و در اخر فیلم چریل قدم به پل خدایان گذاشت که می­تواند نشانگر جمعی از صفات متناقض خدا هست و قدم در راه گذاشتن یعنی پذیرفتن تمام این تناقض ها. خدای رحیم جبار هم هست خدایی که یکی را به تو میدهد همان را از تو میگیرد.