تاریخچه گروه درمانی

چاپ مقاله

تاریخچه گروه درمانی

 

آغاز گروه درمانی

گروه درمانی به طرق مختلف از آغاز قرن بیستم به کار می رفت، اما نیروی محرکه برای گسترش آن به خاطر نیازی بود که در خلال جنگ جهانی دوم و بلافاصله پس از آن برای خدمات بالینی احساس می شد. اولین استفاده از فرایند گروهی در رواندرمانی را می توان به روانپزشک اتریشی، یاکوب موره نو، نسبت داد؛ او در حول و حوش ۱۹۱۰، فنون نمایشی و درمانی را درآمیخت و از این رهگذر نقش گزاری روانی را ابداع کرد.

موره نو که هنوز هم فنون نقش گزاری روانی او به کار میرود، معتقد بود که در طی فرایند درمان لازم است موقعیتهای بین فردی متنوعی که احتمالا باعث و بانی مشکلات روانی بیمار بوده اند، بازآفرینی شود. از آنجایی که اجرای چنین چیزی در موقعیت یک نفرهٔ درمانگر – مراجع دشوار است، موره نو در نقش درمانگر/کارگردان از صحنه ای استفاده می کرد که مراجع می توانست در آن صحنه، رویدادهای مهم و معنادار زندگی خود را در پیش روی مخاطبان بیرون بریزد.

تاریخچه گروه درمانی

در این نقش گزاریهای روانی، افراد مختلف (که معمولاً، اما نه الزاماً، سایر مراجعین هستند) نقش اشخاص کلیدی و مهم («من های کمکی») در زندگی مراجع را ایفا می کنند. در مقاطع زمانی خاصی، کارگردان می تواند به مراجع آموزش دهد تا نقشها را با یکی از بازیگران عوض کند به قسمی که او بتواند آگاهی بیشتری راجع به شیوهٔ نگاه آن بازیگر از مراجع داشته باشد. در ۱۹۲۵، موره نو واژهٔ نقش گزاری روانی را در ایالات متحده معرفی کرد؛ در ۱۹۳۱، او اصطلاح گروه درمانی را باب نمود.

 

انجمن رواندرمانی گروهی امریکا

در خلال دههٔ ۱۹۳۰، و عمدتاً تحت تأثیر نظریه های روانکاو بریتانیایی به نام ملای کلاین، علاقهٔ چشمگیری به فرایندهای گروهی در «مؤسسهٔ تاویستاک» ” لندن به وجود آمد. چندین درمانگر به امتحان فنون مداخلاتی گروهی پرداختند. به طور اخص، آنها به جای کاوش در علل گذشته و تبیین یا بازسازی تجارب آغازینی که احتمالاً آسیب زا بودند، به مسایل و مشکلات فعلی («اینجا و اینک») می پرداختند و به آن تأکیدها می ورزیدند. ساموئل اسلاوسون که آموزش مهندسی دیده بود، در «هیئت محافظان یهودی» شهر نیویورک – در همان زمان – به کارگروهی پرداخت؛ از بطن کارهای او، فن گروه درمانی فعالیت گرا نشأت گرفت.

در این فن، کودکان یا نوجوانان دعوت به تعامل می شدند و از این طریق، تعارضها، تکانه ها، و الگوهای رفتاری نوعی خویش را بیرون می ریختند. رویکرد اسلاوسون بر مفاهیمی مبتنی بود که از روانکاوی، کار گروهی، و آموزش پیشرو ” ریشه گرفته بود. در ۱۹۴۲، و عمدتاً در نتیجه تلاشهای اسلاوسون، «انجمن رواندرمانی گروهی امریکا» پا گرفت. سیل ناگهانی تلفات روانی در خلال جنگ جهانی دوم، به همراه کمبود درمانگرانی کارآزموده برای کار با این افراد باعث ازدیاد علاقه به فنون درمانی مختصر و مفیدتری نظیر گروه درمانی شد. اندکی بعد از جنگ، گروههای آموزش روابط بشری (گروههای T) – که گاهی به آن «درمان ویژهٔ افراد بهنجار» می گویند – در «آزمایشگاه آموزش ملی» (NTL) واقع در شهر بتلی ایالت مین سامان یافت.

 

[irp posts=”3624″ name=”مشاوره گروهی”]

 

گروه های T

در آنجا، بر بخش گروهی و فنون نقش گزاری تأکید می شد؛ این گروهها قسمتی از یک برنامهٔ اموزشی بودند که میکوشید اطلاعات بین فردی را به شرکت کنندگان پسخوراند دهد و از این طریق انها بتوانند درک بهتری راجع به فرایند گروهی داشته باشند، نگرشها و ارزشهایشان را وارسی کنند، و در برابر دیگران حساستر عمل کنند (گاهی اوقات در کرانهٔ غربی امریکا به گروههای T، اصطلاح گروههای اموزش حساسیت اطلاق می شود).

در دههٔ ۱۹۶۰، در نتیجهٔ ظهور مراکز مختلف رشد و بالندگی در سرتاسر امریکا، به ویژه «مؤسسهٔ اسالن» واقع در بیگ سور کالیفرنیا، گروه رویارویی (بخشی از جنبش توان بالقوهٔ بشری) تأثیری شگرف بر صحنهٔ رواندرمانی بر جای گذاشت و به نظر می رسید که توافق فوری شمار زیادی از آدمیانی را که اکثراً متعلق به طبقهٔ بالای متوسط بودند، به خود جلب کرده است. امروزه از آن شور و اشتیاق به میزان زیادی کاسته شده است، هرچند گروه درمانیهای سنتی، و به میزانی کمتر، گروههای رویارویی، باز هم پهلو به پهلوی هم به حیات خویش ادامه می دهند.

 

اصل بنیادین گروه درمانی

اصل بنیادین کار در گروه درمانی آن است که گروه کوچکی می تواند در حکم عامل تغییر عمل کند و بر کسانی که عضویت در آن را می پذیرند، تأثیری قوی داشته باشد. گروه درمانی فی نفسه یک واحد معنادار و حقیقی است، چیزی بیش از مجموعه ای از افراد غریبه به شمار می آید، و فراتر از مجموع اجزای آن است. به بیان دیگر، گروه مجموعه ای از دیدگاهها و نقشهاست نه افراد. روش گروه درمانی تاویستاک مثال خوبی برای این مدعاست؛ با گروه به شیوه ای برخورد می شود که گویی مراجع است که آسیب دیده است، چونکه برخی از کارکردها درست اجرا نمی شود.

در یک گروه بر تاویستاک، رهبر گروه به اعضا کمک میکند تا کارکردی متوازن تر، هماهنگ تر، و متقابلاً تقویت کننده داشته باشند و از این رهگذر، گروه بتواند کار مؤثرتری را به اجرا بگذارد. تلویحات این روش برای درمان یک خانوادهٔ بدکار امری بدیهی و آشکار است. در گروه درمانی، آنگونه که امروزه اجرا می شود، بسیاری از گروهها شامل ۵ تا ۱۰ عضو به علاوهٔ یک رهبر گروه هستند، دستکم هفته ای یک بار در جلسات ۱/۵ تا ۲ ساعته شرکت می کنند، و به صورت دایره ای قرار میگیرند به طوری که هرکس بتواند به سادگی تمامی اعضای دیگر، از جمله درمانگر، را مشاهده نموده و با او صحبت کند.

گروه های ناهمگون

گروهها در برخی مواقع ناهمگن هستند، اما صورت رایجتر آن است که همگن باشند (مثلاً، گروههای هشیاری افزایی ” زنان، گروههای متشکل از قربانیان تجاوز، گروہ والدین ۔ کودک آزار، گروههای NTL، که در آنها اعضای گروه معمولاً به مدت دو هفته به دور از خانه با یکدیگر جلسه دارند، معمولاً بر آموزش تحول سازمانی رهبران محلات، مشاغل، و رهبران دولتی تأکید دارند؛ این آزمایشگاهها که در ۱۹۴۶، در شهر بتل کار خود را شروع کردهاند، اینک به سراسر جهان گسترش یافته اند. هنوز هم در برخی شهرهای بزرگ، گروههای رویارویی در دسترس هستند، هرچند دیگر جماعت فراوانی از کسانی را که در دو دههٔ قبل به خود جذب می کردند، به سوی خویش نمیکشانند.