اهداف و انگیزه های جوانان از ازدواج – قسمت اول

چاپ مقاله

اهداف و انگیزه های جوانان از ازدواج – قسمت اول

 

در این مطلب ، اهداف و انگیزه های جوانان را از ازدواج علی الخصوص از منظر قرآن کریم بررسی میکنیم.

 

1- خودکفایی و استقلال

دختر و پسر، قبل از ازدواج جزو خانواده پدر و مادر و تابع آنان محسوب می شوند و طبعا خواهان استقلال هستند، لیكن از این حق مشروع محرومند. محصول کسب و کارشان غالبا صرف خانواده می شود که خود آنها نیز از آن بهره مند می شوند. در تصمیم گیریها استقلال ندارند و ناچارند از قوانین و ضوابطی که به وسیله پدر و مادر بر خانواده اعمال می شود، پیروی کنند. لیکن با ازدواج، زندگی دختر و پسر دگرگون می شود و شکل جدیدی به خود می گیرد و استقلال می یابد. در این زندگی جدید، دختر و پسر، زن و شوهر می شوند و یک واحد کوچک اجتماعی را تشکیل می دهند.

مسؤولیت می پذیرند و به استقلال می رسند. زندگی آنها هدفدار می شود و محصول کسب و کار و جدیتشان به واحد خانواده نوبنياد تعلق دارد. مسؤولیت اداره خانواده جدید را به عهده می گیرند و خود، تصمیم گیرنده می شوند و بدین وسیله زندگی جدید اجتماعی را آغاز می کنند.

برای یک انسان، هیچ مفهومی با ارزش تر از استقلال نیست. استقلال، او را از وابستگی و طفیلی زیستن آزاد می کند و در مرحله ای جدید از رشد و کمال قرار می دهد، به گونه ای که روی پای خود می ایستد و خود با اراده ای نیرومند و فکری آزاد، عهده دار اداره زندگی می شود. ازدواج، مرحله جدید از رشد و استقلال است و انسان را از طفیلی بودن و این سو و آن سو رفتن و شایسته ولايت خدا می گردد» (محجة البيضاء، ج ۳، ص ۵۴). یعنی بهره ای از رهبری و سرپرستی خدا به او می رسد و به عنوان مدیر و رهبر یک اجتماع کوچک، احساس مسؤولیت می کند.

اهداف و انگیزه های جوانان از ازدواج - قسمت اول

2- ایجاد کانون آسایش و آرامش برای زن و مرد

نیاز به آرامش که ریشه در سرشت آدمی دارد، بر اساس تعالیم مکتب اسلام یکی از مهمترین و شاید اولین انگیزه ازدواج محسوب می گردد. ازدواج در حقیقت کانونی تشکیل می دهد که در آن زن و مرد احساس آرامش کنند. تنها زندگی کردن، بسیار دشوار و دردناک است. انسان، به انسان دیگری نیاز دارد که امین، درستکار، غمخوار، مهربان و رازنگهدار باشد تا با او انس گرفته و درد دل بگوید، رازهایش را در میان بگذارد، از دلجوییها و غمخواریهایش بهره مند گردد و بدین وسیله اسودگی و آرامش خاطر پیدا کند.

به دوست مخلص و مطمئن نیاز دارد تا به او عشق بورزد و او هم از ایثار محبت نسبت به او دریغ نکند. بهترین فردی که می تواند این نیاز طبیعی را تأمین کند، همسر است. همه محبتها و دوستیها، موقت و محدودند، جز دوستی و محبت بین زن و شوهر که دائم و نامحدود است، زیرا یک واحد را تشکیل می دهند، هدف مشترک دارند و بیش از هر فرد دیگری به یکدیگر نیازمند هستند. آرامش و آسودگی که در اثر ازدواج حاصل می شود، آنقدر با اهمیت است که خداوند متعال آن را به عنوان یکی از آیات بزرگ خویش معرفی نموده و می فرماید:
«و من آياته أن خلق لكم من أنفسكم أزواجا لتسكنوا إليها وجعل بينكم مودة ورحمة» (سوره روم: آیه ۲۱ )
خود شما، برای شما آفرید تا در کنار آنها آرامش و از نشانه های وجود خدا اینکه همسرانی از جنس یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد».

آیه فوق بیانگر آن است که هدف از ازدواج، آسودگی و آرامش همسران است. به این مطلب در آیه ۱۸۹ سوره اعراف نیز اشاره شده است. بنابراین، ازدواج، یکی از مواهب بزرگ الهی برای بشر است، زیرا هم مایه آرامش جسمی همسران است و هم آرامش فردی و اجتماعی آنان را فراهم می سازد. بدیهی است بیماریها و پریشانیهای جسمی ناشی از ترک ازدواج قابل انکار نیست.

عدم تعادل روحی و اختلالات روانی

عدم تعادل روحی و اختلالات روانی که دامنگیر افراد مجرد می شود، چشمگیر است. بر اساس مطالعات لیف(۱) و همکارانش (۱۹۸۸ ) اختلالات روانی در افراد مجرد بیشتر از افراد متأهل است. از نظر اجتماعی، افراد مجرد کمتر احساس مسؤولیت می کنند و به همین جهت، انتحار و خودکشی در میان مجردان، بیشتر دیده می شود و جنایات هولناک نیز از آنها بیشتر سر می زند.

هنگامی که انسان، از مرحله تجرد به مرحله زندگی خانوادگی گام برمی دارد، شخصیت تازه ای در خود می یابد و بیشتر احساس مسؤولیت می کند و این است معنی احساس آرامش در سایه ازدواج. از سوی دیگر، ازدواج باعث پیوند محبت آمیز و عاطفی بین زن و مرد شده و همین محبت و رحمت، رشته های ارتباط افراد جامعه را به همدیگر گره می زند و پیوند آنان را محکمتر می کند. امام رضا(ع) می فرمایند: «از سنتهای اسلام است که مراسم ازدواج را شب برقرار کنید، زیرا خداوند شب را مایه آرامش قرار داده، زنها نیز مایه آرامش شوهران هستند» (محمدی اشتهاردی، ۱۳۷۱، ص ۴۰).