داستان هایی درباره خود

چاپ مقاله

داستان هایی درباره خود

داستان برای «خود»

آخرین باری که یک کتاب داستان در دست گرفته اید و خوانده اید، یادتان می آید؟

شنیدن قصه اشخاص دیگر، چه بسا گاه بیش از خواندن مطالب علمی در ما تأثیر می گذارد. در دل داستان است که مفاهیمی از خود، انتخاب ها، ترس ها، مرگ، زندگی، امیدها به تصویر کشیده می شود.

داستان های زیر از کتاب «اندیشه های متی» نوشته «برتولت برشت» اقتباس شده است. برشت، نمایشنامه نویس، کارگردان تئاتر و شاعر آلمانی است. او گرایش های اجتماعی قوی دارد. در نوشته هایش می توان عمقی از وجود انسان را دریافت. در دیدگاه برشت، انسان بسیار به جامعه پیوند خورده. پیوندی نزدیک بین انتخاب های فردی و انتخاب های اجتماعی اش.

در کتاب اندیشه های متی، برشت از یک شخصیت متفکر برای بیان داستان هایش بهره می برد. نام این شخصیت متفکر را مِتی نهاده و از او نقل قول می کند. این احتمال وجود دارد که متی در عالم واقع یک شخص برجسته شرقی بوده باشد. دیگر اشخاص داستان هایش نیز نام هایی شرقی دارند. برشت سخنان واقعی این شخص را با تغییراتی در قالب داستان آورده است.

 داستان هایی درباره خود

چطور باید به خود کمک کرد؟

تو-سو نزد متی از کسالت روحی خود می نالید. او می گفت قصد دارد به سفر بزرگی برود. متی برای او داستان زیر را تعریف کرد:

می-ایر روزگار پرملالی داشت. به دنبال هم رفیقه و شغل و مذهبش را عوض می کرد. وقتی پس از این همه تغییر، حالش به مراتب بدتر شد، راهی سفری بزرگ شد. طی آن سفر تمام دنیا را گشت. از این سفر مفلوک تر از پیش به وطن بازگشت. در رختخواب افتاده بود. لحظه های آخر زندگی را می گذارند که خانه اش با انفجار بمبی آتش گرفت.

جنگ داخلی درگیر بود. سربازها بمبی به سمت کارگرانی که در پشت خانه او سنگر داشتند، شلیک کرده بودند. می-ایر برآشفته بلند شد و آتش را با کمک کارگران خاموش کرد. بعد به تعقیب سربازها پرداخت و تا چند سال در جنگ داخلی شرکت کرد. تا اینکه اوضاع سامان گرفت.

اگر کسی در این مدت از زبان او نشنید که وضع روحی اش رضایت بخش است، حتماً به این علت بود که کسی سراغ حال او را نمی گرفت.

مِی خواری

کین-یه آشامیدنی سکرآوری را که به او تعارف شده بود، رد کرد. او چنین گفت: «ما وظیفه های خود را دقیق تشخیص نمی دهیم. به راه عقل نمی رویم مگر با تردید. درآمد دیگران را به جای درآمد خود می گیریم. اگر بپرسند برای اصلاح امور چه می خواهیم بکنیم، جواب هایی مغشوش می دهیم. پس دیگر آشامیدنی سکرآور برای چه بنوشیم؟ مگر این که مشروبی بدهند که ما را سر عقل بیاورد.»

[irp posts=”8535″ name=”تنهایی ، ارتباط اجتماعی و اعتیاد به اینترنت”]

داستان هایی برای زندگی

همیشه در پی آموختن باش

­متی گفت: «حتی تماشای ترس در چشمان کسانی که ارجمندشان می داریم، آموزنده است.»

عادت های ناپسند

متی می گفت: «رفتن به جایی را که با رفتن به آن نمی رسیم، باید ترک کنیم. بحث درباره موضوع هایی که با بحث کردن فیصله نمی یابند را باید کنار بگذاریم. اندیشیدن درباره مسائلی که با اندیشیدن حل نمی شوند را باید از سر دور کنیم.»

[irp posts=”8194″ name=”معرفی پنج کتاب خواندنی روانشناسی”]