اخلاق ماکیاولی: ادعای دینداری+ادعای اخلاق+تضییع حقوق دیگری
چاپ مقالهاخلاق ماکیاولی=ادعای دینداری+ادعای اخلاق+تضییع حقوق دیگری
نیکولا ماکیاولی:
بهتر است ابتدا از خود نظریه نیکولا ماکیاولی برای شما تعریف کنم تا اخلاق ماکیاولی قابل درک شود.
نیکولا ماکیاولی (1527-1467) در دوران گذار تمدن غرب به دوران نو (عصر رنسانس) پا به عرصه وجود گذاشت. زندگی او با تحولات فکری، سیاسی، هنری و اخلاقی عصر رنسانس آمیخته شده بود. در میان متفکران و صاحب نظران سیاسی در غرب کمتر کسی به اندازه ای ماکیاولی شهرتش با انتقاد و ننگ و عار آمیخته شده است. فلسفه ی سیاسی ماکیاولی این است که هدف، وسیله را برای رسیدن به مقاصد معینی، صرف نظر از این مسئله که آیا آن مقاصد خوبند یا بد، توجیه کند. شعار ماکیاولی این بود: “اگر حاکمی هرگز از جادۀ دوستی قدم بیرون نگذارد، از میان خواهد رفت. حاکم باید به زیرکی روباه و به خشونت شیر باشد.” به اعتقاد ماکیاولی زمامدار اگر بخواهد باقی بماند و موفق باشد نبايد از شرارت و اعمال خشونتآميز بترسد. زيرا بدون شرارت، حفظ دولت ممکن نيست.
با این تفاسیر اخلاق ماکیاولی (شخصیت ماکیاولی) را راحتتر می توان توصیف و درک کرد.
[irp posts=”7921″ name=”تحلیل فیلم پاپیون (Papillon) از دیدگاه روانشناسی اگزیستانسیال”]
اخلاق ماکیاولی:
تیپ شخصیتی ماکیاولی همان طور که پیداست از نظریه نیکولا ماکیاولی اقتباس شده است. این افراد در موقعیت های اجتماعی و مشاغلی که قوانین و مرزهایشان مبهم است، کارکرد بالایی دارند.
روش رفتاری آنها شامل جذابیت، خودمانی شدن، خودافشایی، احساس گناه دادن و در صورت لزوم اعمال فشار است.
اخلاق و ویژگی های شخصیتی این افراد از این قبیل است:
جاهطلبی:
همیشه بهترین را برای خود میخواهند و مدام بهدنبال جاه، مقام و عظمت هستند.
تفرقهافکنی:
اگر در رأس اداره یا سازمانی باشند و یا سرپرستی مکان و افرادی را برعهده داشته باشند، سعیمیکنند با اختلافافکنی اوضاع را در کنترل خود بگیرند.
دورویی:
در مقام حرف و نظر، بهگونهای ظاهر میشوند و در مقام عمل، بهگونهای دیگر. خود را خیرخواه، مثبت، خاکی، مردمی و دموکراتیک نشانمیدهند اما در نهان، خلاف آنرا عمل میکنند.
دروغگویی:
دروغ برای آنان بهعنوان یک مکانیزم دفاعی در برابر دنیای بیرون است. چنان حرفهای عمل میکنند که از نظر دیگران، صداقت جلوه میکند.
تخریبگری:
بالقوه تخریبگر هستند و همیشه سعیدارند شرایط و اوضاع را به ضرر دیگران ایجاد کنند.
به بردگی گرفتن دیگران:
به دیگران تا اندازهای پر و بال و اجازهی پیشرفت میدهند که در خدمتشان باشند. اگر زمانی برسد که دیگران، همسطح یا بالاتر از آنان قرارگیرند، از هر طریق ممکن، برای از میان برداشتنشان اقدام میکنند.
احمق پنداشتن دیگران:
همیشه دیگران را موجوداتی احمق و بیشعور قلمداد میکنند و خود را بالاتر و بافرهنگتر از همگان میدانند و یکنوع احساس برتری کاذب نسبت به دیگران دارند.
خشم نرم:
اصطلاح جنگ سرد را شنیدید؟ جنگی که در آن اسلحه و آتش و دود نمی بینی، به اصطلاح زیر پوستی میجنگند. این افراد هم خشمگین و کینهجو هستند اما در ظاهر نشان نمیدهند؛ به اصطلاح با پنبه سر می برند.