کشکول

روزی حضرت محمد (ٌص) با حضرت علی (ع) مباحثه ای داشتند در رابطه با جبر و اختیار: پیامبر به علی (ع) ...

مردی نابینا زیر درختی نشسته بود! پادشاهی نزد او آمد، ادای احترام کرد و گفت:قربان، از چه راهی میتوان به پایتخت ...

بهتر است برای وعده ها و قول هایتان ارزش قائل شوید و خود را برای تحقق آن مسئول بدانید. خو ...

فیلی را آوردند بر سر چشمه ای که آب خورد. خود را در آب می دید و می رمید. او ...

حکایت می آورند که دو گدا بر در شخصی آمدند؛ یکی مطلوب و محبوب است و آن دیگر عظیم مبغوض ...

سلام ، با آرزوی شادی برای همه. من برای درس آزمون سازی روانی موضوعی که برا ساختن آزمون انتخاب کردم دغدغه ...

مرد مسنی به همراه پسر 25 ساله اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته ...

یادم باشد : حرفی نزنم که دلی بلرزد ‌‌٬ وخطی ننویسم که کسی را آزار دهد. یادم باشد: جواب کینه را باکمتر از مهر ...

افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او ...

پس از 11 سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. ...