کودکان طلاق

چاپ مقاله

کودکان طلاق
در این تحریر، قصد داریم نگاهی بندازیم به شرایط روحی و روانی بچه هایی که والدینشون از هم جدا شده اند و شرایطی که این دسته از بچه ها بعد از طلاق والدینشون تجربه می کنند. وقتی که طلاق رخ میده نه تنها زن و شوهر بلکه حتی فرزندشون هم از این شرایط ایجاد شده ممکنه آسیب های زیادی رو متحمل بشن. هر چند نباید متعصابانه به مسئله بچه های طلاق نگاه کرد چرا که گاهی می بینیم تنشهای بین پدر و مادر به قدری زیاده که تحمل شرایط خانه برای بچه طاقت فرساست و حتی می تونه آسیب های بیشتری به بچه وارد بکنه. در این حالت چه بسا طلاق می تونه کمک بیشتری به بچه بکنه. اما در قریب به اتفاق خانواده هایی که پدر و مادر از همدیگه جدا می شن این امر موجب وارد آمدن آسیب های عاطفی و روانی زیادی به بچه میشه. اگر شما هم از همسرتون جدا شده اید و در حال حاضر فرزندتون با شما زندگی می کنه بد نیست به این مطللب توجه بکنید.

با توجه به مطالعات انجام گرفته بیشترین آسیب رو معمولاً بچه های بین سنین 5 تا 11-12 ساله از طلاق می بینند. بچه های سنین پایین تر از اونجایی که خیلی از موارد رو به خودشون نسبت می دن لذا توی دنیای ذهنی خودشون ممکنه یک سری دلایل واهی و خیالی برای جدایی والدینشون تصور می کنند. دلایلی که عمدتاً متوجه خودشونه و به خودشون نسبت میدن. مثلا ممکنه توی خیالات خودشون به این نتیجه برسند که حتما بچه بدی بودم که مامان و بابا از همدیگه جدا شده اند! اونها دلایل کودکانه اینچنینی زیادی در خصوص جدایی والدینشون توی ذهنشون می پرورانند. به این خاطر ممکنه بارها و بارها خودشون رو از بابت طلاق والدین شون سرزنش کنند ولی هیچوقت این مسئله رو به زبان نیارند. اگه بهشون کمک بکنیم که احساساتشون رو در این رابطه بروز بدن و بهشون بفهمونیم که اونها در این مسئله پیش اومده تقصیری نداشته اند کمک بزرگی در سازگاری شون با این مسئله کرده ایم.
مسئله دیگه ای که وجود داره اینه که متاسفانه ما گاهی شاهدیم پدر یا مادری که حضانت فرزند روبر عهده داره همسرش رو شدیداً در ذهن بچه تخریب می کنه و تمام نواقص و کاستی های همسرش رو با فرزندش در میون می گذاره. (به این خاطر از پدرت جدا شدم که آدم بدی بود؛ یا به این خاطر از مادرت جدا شدم که با رفتارهاش منو آزار می داد). اگر چنین والدینی می دونستند که با این کارشون چه آسیب فراوانی به بچه وارد می کنند یقینا هرگز چنین کاری رو انجام نمی دادند. پدر و مادر علیرغم اینکه از همدیگه جدا شده اند اما برای فرزندشون هنوز هم یک پدر و مادر هستند و این حق رو دارند که توی ذهن فرزندشون از حداقل جایگاه مثبتی که داشتند برخوردار باشند.
مورد دیگه بر می گرده به میزان ارتباطی که بچه می تونه با والدی که از اونها جدا شده داشته باشه. متاسفانه گاهی اوقات زن یا شوهر اجازه نمی دن فرزندشون با همسری که ازشون جدا شده ملاقاتی داشته باشه. مطالعات نشون میده که بچه هایی که با پدر یا مادر جدا شده هر از گاهی ارتباط دارند بهتر می تونند با طلاق والدین شون کنار بیان و کمتر از این بابت آسیب می بینند. پس بهتره که این ارتباط حتی پس از طلاق هم هر از گاهی وجود داشته باشه.
مورد بعدی ای که وجود داره اینه که خیلی از این دسته از بچه ها خودشون رو در این تجربه ورویداد منحصر به فرد می دونند. اونها فکر می کنند فقط خودشون هستند که چنین تجربه ای رو دارند و اینطوری هستند و از اینکه توی مدرسه و مهد می بینند که از این بابت مثل سایر بچه ها نیستند احساس نقص و کاستی می کنند. خیلی خوبه که والدین سعی کنند با شرکت دادن بچه ها در گروههایی که برای این منظور در برخی از مراکز مشاوره ترتیب داده شده اونها رو هر چه بیشتر در این مسئله که منحصر به فرد نیستند یاری بدن.
مسئله بعدی کمک به اونها جهت بروز احساساتشون در رابطه با مسائل پیش آمده ست. معمولاً بچه ها در سنین پایین تر درک درستی از احساسات خود و دیگران ندارند. اونها گاهی احساس غم و ناراحتی می کنند اما جنس این احساس رو نمی شناسند. اگر بهشون کمک کنیم که جنس احساسات مختلف رو یاد بگیرند و نحوه بروز دادنشون رو بیاموزند کمک شایانی در این رابطه به اونها کرده ایم. والدین می تونند در این رابطه از منابع مکتوب و صورتی متعددی که در دسترس هستش استفاده کنند و یا به مشاوران کودک برای این منظور مراجه نمایند.
با توجه به اینکه مادران معمولا در اکثر مواقع حضانت فرزندشون رو بر عهده دارند و مجبورند با توجه به شرایط مالی پیش اومده به تنهایی خرج و مخارج زندگی رو بر دوش بکشند ممکنه به دلیل خستگی جسمانی و روانی زیادی که متحمل می شن فرصت زیادی برای بودن با فرزندشون پیدا نکنند. در این صورت بهتره که با یک برنامه ریزی منسجم شرایطی رو فراهم کنند تا حتی اگر کمیت لحظاتی که با فرزندشون سر می کنند پایینه اما کیفیت این لحظات با هم بودن پایین باشه.
در مجموع باید گفت، با توجه به اینکه این دسته از بچه ها بیشتر مستعد آسیب های روانی و عاطفی هستند بیایم و با یک سری از اقدامات پیشگیرانه میزان این صدمات روانی رو به حداقل برسونیم