پنج رساله – افلاطون

چاپ مقاله

«گم گشته انسان، دانش است.» سقراط همیشه این سوال مطرح میشود که آیا یک مشاور و روانشناس نیاز دارد به مباحث فلسفی آشنایی داشته باشد یا نه. اگر حتی پاسخ منفی باشد اما نمیتوان تاثیر کتاب «پنج رساله» را بر گفتگوی مشاور و مراجع انکار کرد. موضوع رساله اول، «شجاعت» و ارتباط آن با «دانش» است. سقراط شجاعت را دانش میداند: «شجاعت تنها دانش به چیزهای ترسناک و امیدبخش نیست. چه این چیزها تنها به آینده مربوط اند و شجاعت مثل سایر اقسام دانش تنها با  نیک وبد سروکار ندارد بلکه به نیک و بد حال و گذشته هم مربوط است.» رساله دوم، پیرامون «حقیقت دوستی» و «دوست واقعی» بحث می کند. سقراط دوستی را بین دو گروه ممکن می داند که یکی از آنها نیک باشند و گروه دیگر نه نیک و نه بد. همچنین وی دوستی را معلول نیازمندی های بشری می داند که در عالی ترین صورت آن وجودش بسته به خود است و از نیازمندی های بشری بری است. سومین رساله، «ایون» است. سوال اساسی مورد بحث در این رساله این است که «آیا وقتی  اثر بزرگ هنری به وجود می آید هوش و عقل هنرمند برجاست یا در عالم بی خودی است؟» رساله چهارم، «پروتاغوراس» نام دارد که نام یکی از سوفسطایان مشهور است موضوع بحث او با سقراط، «حقیقت فضیلت و رابطه اش با دانش» است و نیز این مسئله که آیا فضیلت را می توان اموخت یا نمی توان. و آخرین رساله، رساله مشهور «ضیافت» یا «مهمانی» است که بحث اصلی پیرامون «حقیقت عشق» است. آنچه مسلم است سقراط (یا به طور درست تر افلاطون) به دنبال حقیقت است، حقیقت ثابت و لایتغیر هر معنا و مفهوم. مهمتیرن نکته از نظر من، درستی یا نادرستی عقاید افلاطون نیست بلکه شیوه بحث و گفتگوی سقراط است که به خوبی تضاد در گفتار همصحبتان خود را آشکار می کند و به آنها نشان می دهد که سخنشان از روی آگاهی نبوده است. فن گفتگوی سقراطی که در شناخت درمانی بک استفاده میشود به خوبی آموزش داده شده است (البته به طور غیر مستقیم). نام کتاب: پنج رساله (شجاعت، دوستی، ایون، پروتاغوراس و مهمانی) نویسنده: افلااطون مترجم: محمود صناعی سال: قرن چهارم قبل از میلاد انتشارات: هرمس