پرخاشگری در کودکان و ارتباط آن با طلاق والدین
چاپ مقالهپرخاشگری در کودکان و ارتباط آن با طلاق والدین
پرخاشگری چیست؟
امروزه،در اکثر جوامع،پدیدهای به نام پرخاشگری کودکان رواج زیادی پیدا کرده است.این پدیده اکثر والدین و معلمان را نگران کرده است و همه سعی دارند به نحوی این مـسأله راکـنترل کـنند.بارون(1991)معتقد است که واژۀ پرخـاشگری زیـرمجموعۀ اخـتلال سلوک ازریشۀ لاتین (Aggredi) مشتق شده که به معنای پیش رفتن و نزدیک شدن به هدفی میباشد،اماروانشناسان اجتماعی پرخاشگری را مشتمل بر رفـتارهایی مـیدانند کـه فرد به خود یا دیگرانآزار جسمانی وارد میکند.بـه عـبارت دیگر پرخاشگری یعنی تحمیل عمدی برخی از شکلهایصدمه و آسیب به خود یا دیگران.
اسکودلسکی و همکاران معتقدهستند که پرخاشگری حـالت مـنفی ذهـنی همراه با نقصها و انحرافات شناختی و رفتارهای ناسازگارانه است.روانشناسان اجتماعی سـعی میکنند پرخاشگری را براساس ریشههای آن مطالعه کنند تا بتوانند براساس آن صلح بیشتری در جهان به وجود آورند.برحسب این هـدف میتوان پرخـاشگری خـشمگینانه به صورت تند،تکانهای و فوری انجام میشود و هدف اصلی ایجاد درد در دیگران اسـت.پرخـاشگری وسیلهای به صورت آرام و در شکل پیشرفته خودبرنامهریزی شده انجام میشود.در پرخاشگری وسیلهای هدف اصلی به دست آوردن یـک چـیزخواستنی اسـت.
انواع پرخاشگری در کودکی
در اوایل سالهای پیشدبستانی،دو نوع پرخاشگری پدیدار میشود.رایجترین نوعپرخاشگری وسـیلهای اسـت.در ایـن نوع پرخاشگری،وقتی که کودکان شئ،امتیاز،یا چیزخاصی را میخواهند،برای به دست آوردن آن،بـه فـردی کـه که سر راه آنهاست حملهور میشوندیا بر سر او فریاد میکشند.نوع دیگر،پرخاشگری خـصمانه اسـت که در این نوع،کودک بهدیگری آسیب میرساند؛پرخاشگری خصمانه دو حالت دارد:حالت اول که پرخـاشگریآشکار اسـت؛کـودک به دیگران صدمه بدنی وارد میکند یا او را به چنین صدمهای تهدیدمیکند.مثلا کتک زدن،لگد زدن یـا تـهدید کردن یک همسال به کتک زدن.نوع دومپرخاشگری رابطهای است،که به صورت مـحرومیت اجـتماعی و شـایعهپراکنی رخ میدهد و به رابطۀ همسالان آسیب میرساند.
تشخیص انواع پرخاشگری ارزشـمند اسـت،زیرا در میان کودکانی رخ میدهد که باهم درجنسیت و سن اختلاف دارند .تفاوت درپرخاشگری میان دو جنس از دو-سه سالگی مشهود است.در مهدکودک پرخاشگری بدنی و کلامی در پسـرها بـیشتر از دخـترها است و معمولا پسرها درصدد تلافی برمیآیند.در ضمن با پسرها بیشتر پرخاشگری میشود تـا بـا دخترها،تفاوتهای جنسیتی در رفتار پرخاشگرایانه درتمام طبقات اجتماعی و همه فرهنگها دیده میشود.
طلاق و پرخاشگری
بررسیهای روانپزشکان نیز نشان داده است،که طلاق و جدایی والدین از عمدهترین علل بیماریهای روانـی کـودکان است.یکی از اختلالات رفتاری رایج در میان کـودکان،پرخـاشگری نـاشی از طلاق والدین آنهاست.امر طلاق برای والدیـن یـک ضایعه و برای کودکانیک فاجعه است.طلاق بیشتر متوجه کودکان خانواده است که دل بـه عـنایت و مهر گرم والدینداشته و خانه را مـرکز امـید و پناهگاه خـویش مـیشناسند.
طـلاق پدر و مادر،کودک را به اختلال عاطفی و رفتاری دچـار مـیکند،در مواردی قدرت اندیشه و اراده را از او بازمیستاند و در کلاو را چنان پریشان میکند که اثرات شـوم آنـ مادام العمر عارض کودک است.تضاد یکی از دلایل مـهمی اسـت که طلاق والدین به بـروز مـشکلات رفتاری در کودکان منجرمیشود.در سال 2000 باتلر و همکاران بیان کردند تضاد،فرایند طلاق را برای کـودکان مشکل مـیکند،چرا که آنها برای انـتخاب مـیان والدیـن خود احساس ضـرورت مـیکنند که درواقع،میبایست یـا از آنـها دفاع کنند یا از هر دو کنارهگیری کنند.با تضاد بیشتر،دلبستگیهاناامنتر و اضطراب بیشتری رشد خـواهد کـرد،که به تضاد شدید و پرخاشگری در کـودکان منجر مـیشود.
رفتار های کودکان هنگام طلاق
بـنابر تـحقیقات انـجام شده،کودکان پس از طـلاق به ناراحتی ونگرانیهای گوناگون دچار میشوند.رفتارهای متعارف کودکان طلاق در سنین 6-8 عبارت است از:
1-احساس میکنند کـه والد نـقش عمدی و جدی در جا گذاشتن آنها داشـته اسـت.
2-احـساس تـنفر بـه آنها دست مـیدهد و مـمکن است داستانهایی دربارۀ والد غایب درست کنند.
3-زمانی که در کنار یکی از والدین میمانند برای دیگری دلتنگ مـیشوند.
4-مـمکن اسـت از دردهای معده یا سردرد شکایت کنند.
5-هـر نـاراحتی و غـمی را انـکار مـیکنند و ادعـا میکنندکه همه چیز خوب است.
6-ممکن است از الگوهای ناسالم مثل دروغ،دزدی،پرخاشگریتقلید کنند.
7-برای طرفدراان کردن از یکی از والدین مبارزه میکنند.
8-میل شدید دارند تادوباره والدین را باهم پیـوند دهند.