نقدی بر نظریه انتخاب ویلیام گلاسر

چاپ مقاله

نظریه انتخاب در زمینه ماهیت انسان کم و بیش با مکتب اصالت وجود هم عقیده اند و انسان را مسئول اعمال و رفتار خویش می دانند. آنها دیدگاه جبری درباره انسان را مردود می دانند و فرد را قربانی تاثیر محیط و وراثت نمی دانند.
گلاسر می گوید«ما هویت مان را به ارث می بریم». اکنون این سوال مطرح می شود که آیا به ارث بردن هویت خود یک نگاه جبرگرایانه نیست؟
به راستی ما چقدر در شکل گیری هویت خود نقش داریم؟ آیا اصلا نقش داریم؟
از منظر ساختارگرایان ما در بدو تولدمان در ساختاری ژنتیکی و هورمونی به وجود آمده ایم که هیچ نقشی در شکل گبری خودمان نداریم. در ساختاری از جامعه متولد شده ایم که هیچ اراده ای در انتخابشان نداشته ایم.
به قول انسان شناس معروف لوی اشتروس در یک ساختار خویشاوندی قرار گرفته ایم که باز هیچ اراده ای در خارج شدن از آن نداشته ایم.
در ادامه رشد جسمی و ذهنی ما پدیده های را داریم که به ما جهت می دهند مانند سنت ها، فرهنگ، مذهب و…
و ما در دل ساختار شکل می گیریم.
بقول سارتر آیا ما محکوم به آزادی هتسیم؟ آیا آزادی حدومرزی دارد یا نه؟
مرادی