موانع برقراری ارتباط اثربخش بین انسان ها و راه حل آن – قسمت دوم

چاپ مقاله

موانع برقراری ارتباط اثربخش بین انسان ها و راه حل آن – قسمت دوم

نظریه ها و راهکارهای ارتباطات اثربخش در ابتدای این فصل به نقل از فرهنگی (۱۳۸۸) مطرح شد که ارتباطات فرآیندی ذاتی نیست و به عنوان رفتاری آموخئلی مطرح می شود، به موازات آن نیز عنوان شد که افراد توسط آموزش و یادگیری می توانند به اصلاح رفتار خویش بپردازند. بر این اساس، در ادامه راهکارهایی جهت ارتباطات اثربخش ارائه می شوند، این راهکارها و نظریه ها شامل موارد زیر هستند: حل تعارض و مشکلات، داشتن سیستم حمایتی، مهارت گوش دادن، پرورش هوش هیجانی، ارتباطات بدون خشونت و مهارت ابراز وجود.

۱) نظریه حل تعارضات

تعارضات و مشکلات جزئی از ارتباطات هستند و زمانی رخ می دهند که افراد در مقابل یکدیگر قرار گیرند و نیازها، خواسته ها، اهداف و ارزش های آنان متفاوت باشد. تعارضات امری اجتناب ناپذیر هستند و همان گونه که اشاره شد، به دلیل متفاوت بودن اهداف، ارزش ها و عقاید به وجود می آید، نکته مهم هدایت آنها، به حداقل رساندن و حل آنها است. گاتمن (۱۳۸۵) برای حل تعارضات، الگویی پنج مرحله ای پیشنهاد میکند که عبارت است:از: ۱) آغاز ملایم؛ ۲) یادگیری ساختن و پذیرش اقدامات جبرانی؛ ۳) آرام کردن خود و دیگران؛ ۴) مصالحه گردن؛ ۵) مدارا کردن یا خطاهای دیگران

موانع برقراری ارتباط اثربخش بین انسان ها و راه حل آن - قسمت اول

۲) نظریه سیستم حمایتی

ارتباطات از دیدگاه کلینکها (۱۳۸۶) در قالب سیستم حمایتی تعریف می شود. به اعتقاد او افرادی که ارتباطات خوبی دارند و از سیستم حمایت اجتماعی برخوردار هستند، کمتر مضطرب و افسرده می شوند و به زندگی خوش بین تر هستند. کلینکه در مجموع هشت مهارت برای مقابله با مشکلات معرفی می کند که استفاده از سیستم های حمایتی و ارتباطات شبکه (دوستان، اقوام و نزدیکان) یکی از آنهاست. به اعتقاد کلینکه سیستم های حمایتی به روش های مختلف به افراد کمک می کنند تا با رویدادهای استرس زای زندگی مقابله کنند ارتباطات احساس ارزشمندی و اعتماد را در افراد تقویت می کند، به زندگی جهت می دهد و آن را لذت بخش و معنادار می سازد. به نقل از کلیتکه، ارتباطات، شبکه دوستان و اقوام و نزدیکان می توانند حمایت های زیر را سبب شوند:

1-حمایت عاطفی : این نوع حمایت هنگامی سودمند است که فرد به شخصی احتیاج دارد تا به او اعتماد کند؛ دوست دارد از محبوب بودن خود مطمئن شود و نیاز به تکیه کردن به کسی دارد و می خواهد عزت نفس خود را افزایش دهد. 

2-حمایت عملی: افراد در انجام کارهای مربوط به خانه، پیدا کردن شغل، نیاز مالی و یا حل کردن هر مشکلی که به تنهایی قادر به حل آن نیستند، نیاز به حمایت عملی دارند.

3-حمایت اطلاعاتی: حمایت اطلاعاتی هنگامی مفید است که شخص به راهنمایی و با اطلاعات نیاز دارد 4- احساس تعلق داشتن : برخورداری از شبکه اقوام، دوستان و نزدیکان، در افراد احساس تعلق ایجاد می کند، احساس اینکه تنها نیستند و هنگام نیاز می توانند از کمک و حمایت دیگران استفاده کنند. به اعتقاد کلینکه، لازم است افراد علاوه بر ارتباطات و شبکه دوستان، اقوام و نزدیکان، هفت مهارت مقابله ای دیگر را نیز برای مقابله با مشکلات به کار برند.

این مهارت ها عبارت اند از: حل مسئله خود آرام سازی ؛ حفظ کنترل درونی؛ حرف زدن با خود درباره مشکلات شوخ طبعی ؛ ورزش کردن و پاداش دادن به موفقیت های خود .

۳) نظریه مهارت های گوش دادن

میلر و همکاران (۱۳۸۵) جهت بهبود روابط مهارت های گوش دادن را پیشنهاد می کنند. از دیدگاه آنان، مهارت های گوش دادن فعال عبارت اند از: توجه کردند اشاره کردن؛ دعوت کردنی خلاصه کردن و سؤال کردن در ادامه به بررسی این مهارت ها پرداخته می شود:

1) توجه کردن، نگاه کردن، گوش دادن و ردگیری کردن: رفتارهای غیرکلامی را به دقت در نظر گرفتن و توجه داشتن به طنین و لحن صحبت و سرعت و زیرویمی صدا

۲) تصدیق تجربه دیگران: تصديق تجربه دیگران پاسخی است زبانی و عملی و شخص را آگاه می کند که به حرفش گوش داده می شود و شنونده پیرو و دنباله رو او است

۳) دعوت طرف مقابل به دادن اطلاعات بیشتر: این دعوت می تواند به صورت یک دستور محترمانه، یک اظهارنظر یا یک سؤال باشد. در واقع، بدین وسیله گوینده ترغیب می شود تا به صحبت هایش ادامه دهد.

۴) خلاصه کردن گونه ها برای اطمینان از صحت مطالب: برای خلاصه کردن گفته هامی توان آنچه را شنیده شده، با بیان خود دقیقا تکرار کرد.

۵) پرسیدن سوال های باز. سؤال های باز اغلب با کلمه «چه (چه کسی، چه چیزی، چه جایی، چه موقع و چطور شروع می شوند. این سؤالات دست دیگران را در نحوه پاسخ دادن بیشتر باز می گذارند در راستای اهمیت مهارت گوش دادن در بهبود ارتباطات والدین و فرزندان، گاتمن (۱۳۸۶) عدم گوش دادن والدین به مشکلات فرزندانشان را وجود رسانه های جمعی بخصوص تلویزیون می داند، به اعتقاد او، زمانی را که والدین و فرزندان باید صرف گفتگو با یکدیگر و صحبت در مورد نیازها و مشکلات خود کنند، به تماشای تلویزیون می پردازند. کاهش کیفیت روابط متقابل بین اعضای خانواده به دلیل استفاده بیش از حد از رسانه های جمعی است. تلویزیون در توانمندی کودکان در ایجاد رابطه اختلال ایجاد میکند.