موانع ازدواج و علل تأخیر آن – قسمت دوم

چاپ مقاله

موانع ازدواج و علل تأخیر آن – قسمت دوم

٣. مشکل مسکن

یکی از موانع بزرگ ازدواج، نداشتن مسکن است. تهیه مسکن برای جوانان بسیار دشوار است و به همین دلیل، ازدواجها از سنین مناسب به تأخیر می افتد. این مشکل اختصاص به جوانان ندارد بلکه قشر وسیعی از مردم گرفتار آن هستند. مشکل نداشتن مسکن اگر چه اساسی است، اما در عین حال نباید سد راه ازدواج گردد، زیرا اولا، بسیاری از افراد پس از ازدواج، این مشکل را حل کرده و صاحب مسکن می شوند. بسیار بوده اند و هستند کسانی که هنگام ازدواج، در خانه مستأجری زندگی کرده اند سپس بتدریج دارای خانه و کاشانه شده اند. حضرت علی (ع) و حضرت (س) نیز هنگام ازدواج، خانه نداشتند و اطاقی را از یکی از مسلمانان عاریه کردند.

ثانیا، روی هم رفته، وقتی عوارض و مشکلات بی همسری را با مشکل مسکن مقایسه می کنیم، خواهیم دید که پیامدهای منفی مشکل مسکن، بسیار کمتر از عوارض و مشکلات ترک ازدواج است. ثالثا، مشکل مسکن باید با همت و کار و کاردانی، براساس روحیه استقلال طلبی، تعاون و همکاری دولت و ملت حل گردد. ازدواج یک عامل محرک برای ایجاد حس استقلال طلبی و روحیه کاردانی است و می تواند در جوان نیرویی پدید آورد که او با سرپنجه تدبیر و همت، مشکل مسکن را حل کند.

 

۴. عدم توافق پدر و مادر و بهانه جوییهای آنها

بعضی از پدران و مادران، بسیار پرتوقع و مشکل پسندند. با کوچکترین بهانه، دست رد بر سینه خواستگاران دخترشان می زنند. به میزان تحصیلات، شغل، وضع مالی، خانواده، قيافه، خویشان و… خواستگار ایراد می گیرند. به دنبال یافتن داماد ایده آلی هستند که کمتر پیدا می شود و تدریجا برسن دخترشان افزوده می شود و بیم آن می رود که سن او از سن معمول ازدواج بالاتر رود و کمتر از او خواستگاری شود.

گاهی هم پدر و مادر، برای یافتن عروس شایسته برای پسرشان همین گونه سختگیری می کنند و از ازدواج به موقع پسرشان جلوگیری می کنند. یکی دیگر از مشکلاتی که در تحقق ازدواج یا ادامه آن خلل وارد می کند، و گاهی آن را با بن بست روبه رو می کند، عدم توافق پدر و مادر و یا دخالت سایر بستگان است. بسیاری هستند که محرومیت آنها از نعمت ازدواج، معلول مخالفت و بهانه گیری برخی از بستگان است. آنها به جای اینکه با پا در میانی و نظارت، گره ها را بگشایند، به بهانه های واهی و دخالتهای مستقیم گره های بیشتری در کار می اندازند.

موانع ازدواج و علل تأخیر آن - قسمت دوم

گروه دیگری از والدین، نسبت به ازدواج فرزندانشان واکنش نشان نمی دهند. آنان کوچکترین توجهی به نیاز جنسی فرزندان خود نمی کنند و نیازمندی آنان را به زناشویی نادیده می گیرند. گاهی اوقات، در صورت اظهار نظر فرزندان، آنها را به سختی سرزنش می کنند و فکر می کنند سرزنش و بی تفاوتی، راه درمان نیاز جنسی آنان است. بدون شک، اگر این دسته از والدین، دوران نوجوانی و جوانی خود را به یاد بیاورند و به شرایط فرهنگی و اجتماعی ویژه ای که نوجوانان و جوانان زمان حاضر، با آن روبه رو هستند که قطعا این شرایط، با شرایط زمان جوانی خود آنها متفاوت است) توجه داشته باشند، با آنها این گونه رفتار نخواهند کرد.

بالاخره، روش تربیتی برخی از خانواده ها بویژه خانواده های دارای سطح فرهنگی و اجتماعی پایین – به گونه ای است که فرزندان آنها کمترین اطلاعات درستی از طریق والدین در مورد آداب و بهداشت جنسی و فلسفه ازدواج کسب نمی کنند و تحت هیچ شرایطی به نوجوانان و جوانان خود اجازه نمی دهند که راجع به این امور سخن بگویند. این در حالی است که نوجوانان و جوانان، تحت تأثیر چنین شیوه تربیتی اگر بخواهند در این باره سخن بگویند، ممکن است احساس خجالت و گناه شدید کنند و نتوانند از عهده بیان این مسأله بر آیند و هر چه هست و آرزو دارند را درون خویش انبار کنند. در این صورت، روز به روز بر تعارضات و تنشها و فشارهای روانی و جسمانی آنها افزوده می شود.

۵. مشکل پسندی

یکی دیگر از دلایل تأخیر ازدواج برخی افراد، مشکل پسندی آنهاست. مشاهدات مؤلف حاکی از آن است که برخی از جوانان در ازدواج بیش از حد سختگیری می کنند و همین سختگیری افراطی باعث می شود که سن آنها از سن معمول ازدواج بالاتر رود. بدیهی است هر چه سن بالاتر رود، از یک طرف معیارهای انسان برای ازدواج تغییر می کند و بیشتر و سختگیرتر می شود و از سوی دیگر، با افزایش سن ممکن است روز به روز از امتیازات مثبتی که فرد برای ازدواج دارد کاسته شود و در نتیجه عملا ازدواج کردن دشوار گردد. این مسأله، بویژه در مورد دختران صادق است. چه بسیارند دخترانی که در سنین متعارف و مناسب ازدواج (مثلا ۱۷ تا ۲۵ سالگی) خواستگارهای شایسته ای داشته اند، ولی به دلیل مشکل پسندی، به آنها جواب رد داده اند و سپس سن آنها از سن معمول ازدواج فراتر رفته است.

طبیعی است که این افزایش سن، شانس و احتمال ازدواج را سال به سال پایین تر می آورد. مشاهدات همچنین نشان داده است افرادی که در ازدواج بیشتر سختگیری می کنند، اگر ازدوج هم کنند احتمالا زندگی موفقی نداشته و دائما این مشغله ذهنی، آنها را آزار می دهد که این همان فردی است که می خواستم، آیا شایستگی من بیشتر از این نبود و…. البته این مشکل پسندی فقط از ناحیه دختر و پسر نیست، بلکه از طرف خانواده و بستگان طرفین نیز اعمال می گردد. به همه این افراد به طور خلاصه می توان گفت که «جمال و ثروت پایدار نبوده و باعث خوشبختی نمی شود. آنچه پایدار است و باعث نشاط، شادابی و خوشبختی در زندگی زناشویی می گردد، تفاهم، صداقت، وفاداری، احساس مسؤولیت، ایثار، گذشت، شکیبایی و …است».