مهارت های پایه برای مشاوران: پرسشگری

چاپ مقاله

یکی از مهارت های حساس در مشاوره و رواندرمانی پرسشگری یا استفاده از سوال است. اگرچه بر اساس رویکرد، استفاده کردن یا نکردن از این مهارت و نحوه استفاده آن مورد بحث قرار می گیرد، در این مقاله تلاش شده است به نکاتی اشاره شود که به طور کلی برای هر مشاوری کاربرد خواهد داشت.

اولین نکته ای که باید بدان توجه داشت این است که اگر مشاور در جلسات درمان به خوبی گوش بدهد و از مهارت انعکاس محتوا و احساس استفاده کند، مراجع اطلاعات بسیار زیادی را در اختیار وی قرار می دهد و بسیاری از پرسش هایی که ممکن است لازم باشد فاکتور گرفته شود. بنابراین توجه داشته باشید که استفاده از مهارت های انعکاس محتوا و احساس در اولویت قرار دارند. اما چرا؟

معمولا مراجعان برای مدتی طولانی پیرامون مشکل اصلی خود (دلیلی که در حال حاضر به خاطر آن به جلسه مشاوره آمده اند) صحبت می کنند و با انعکاس احساس و محتوا، اعتماد و رابطه درمانی شکل می گیرد که همین عامل باعث می شود آنها به سراغ اصل مطلب بروند و در مورد آن صحبت کنند. اما مشاوری که با مطرح کردن سوال سعی دارد به سرعت به سراغ مشکل اصلی مراجع برود، باعث ایجاد احساس فشار و فهمیده نشدن (شاید هم احساس بازجویی و بازخواست) در مراجع می شود که عدم همراهی مراجع و طفره رفتن از مشکل اصلی را به دنبال دارد. همچنین این روند مراجع را شرطی می کند که همواره منتظر سوالی مشاور باشد تا بدان پاسخ بدهد و بدین ترتیب عاملیت خود را از دست می دهد. بنابراین پرسش باید به موقعیت هایی محدود شود که به نظر می رسد چاره ای جز پرسیدن نیست.

Image result for question

اگر به موقعیتی رسیدید که چاره ای جز پرسشگری نبود، باید پیش از هر چیزی هدفی را که با پرسش به دنبال رسیدن بدان هستید را برای خودتان معلوم کنید. این کار به مشاور دو کمک خواهد کرد. اول از همه در مورد سوالی که می خواهد بپرسد دقت می کند و نوعی از پرسش را به کار می گیرد که با هدفش همخوان است. دومین کمک آن است که در صورت نیاز به مطرح کردن چند سوال، نقشه راهی دارد که به وی کمک می کند مسیر خود را گم نکند.

اگر بخواهیم انواع پرسشگری را مطرح کنیم، در اولین تقسیم بندی پرسشگری به دو نوع متمرکز بر محتوا و متمرکز بر فرایند تقسیم می شوند. آگاهی از این دو نوع پرسشگری پیش از هر چیز بر نحوه پرسش و سوالاتی که مطرح می کنیم اثر بسیاری دارد. پرسشگری متمرکز بر محتوا بدین گونه است که مشاور بر رفتار تمرکز و در مورد آن شروع به پرسش می کند. برای مثال در یک مشاوره زوجی یکی از زوجین از حرف دیگری ناراحت شده است و پاسخ توهین وی را داده، مشاور اینگونه سوال می پرسد که «یعنی این حرف باعث شد که شما مشاجره را ادامه بدهید؟» اما پرسشگری متمرکز بر فرایند بیشتر بر احساسات و درونیات افراد تمرکز می کند تا رفتار بیرونی. برای مثال در مورد همان زوج مشاور می پرسد «از حرفش خیلی ناراحت شدی؟»

اما در مورد نوع پرسشگری، مهم تر از سوال، لحن مشاور است. از آنجایی که نحوه پرسش و سوالاتی که مطرح می شود بر رابطه درمانی و روان یا راکد شدن جلسه اثر بسیاری دارد، مشاور باید سعی کند که سوالات خود را تبدیل به جمله های خبری کرده و آنها را با لحنی کنجکاوانه مطرح کند. ممکن است این کار بسیار شبیه به انعکاس احساس یا محتوا به نظر برسد اما فراموش نکنید که لحن شما و هدفمندی دو عاملی است که تفاوت ایجاد می کنند.

دو تقسیم بندی دوم، سوالات به دو نوع باز و بسته پاسخ تقسیم می شوند. سوالات بسته پاسخ آنهایی هستند که برای پاسخ به آنها نهایتا بیان چند کلمه لازم است (چه بسا یک کلمه آری یا خیر) و در مقابل، سوالات باز پاسخ آنهایی هستند که پاسخ بدان ها نیازمند توضیح است. اما کاربرد هر کدام از این سوالات متفاوت است. سوالات باز پاسخ زمانی مطرح می شوند که نیاز است مراجع بیشتر صحبت کند و از خود عاملیت نشان بدهد. در پاسخ سوالات باز پاسخ مراجع خود درونی اش را آشکار می کند و مشاور می تواند وی را بیشتر مورد کاوش قرار بدهد. به عبارت دیگر پاسخ به سوالات باز پاسخ باعث می شود که مشاور با دنیای پدیداری مراجع آشناتر شود. در مورد سوالات باز پاسخ یک نکته ظریف نیز وجود دارد و آن اینکه مشاور باید از سوالاتی استفاده کند که سبب تشویق مراجع به صحبت بیشتر در مورد مسائلی شود که برای مشاور اهمیت بیشتری دارد.

Image result for counseling

اما سوالات بسته پاسخ داستان متفاوتی دارند. به طور کلی کاربرد سوالات بسته پاسخ محدودتر از سوالات باز پاسخ است. این سوالات بیشتر از همه در هنگام جمع آوری اطلاعات مورد نیاز است که به پاسخ های دقیق احتیاج است. کاربرد دیگر سوالات بسته پاسخ جهت از دست نرفتن جلسه در مواجهه با مراجعانی است که به اصطلاح پر حرف هستند و اجازه صحبت کردن به مشاور نمی دهند. بدین وسیله مشاور موفق می شود که کنترل جلسه درمان را از دست ندهد. کاربرد بعدی سوالات بسته پاسخ حرکت از سوی فرایند به محتوا می باشد. چالش اصلی استفاده از سوالات بسته پاسخ مراجعانی هستند که پاسخ خود را شرح می دهند در حالیکه نیازی نیست. در این موارد لازم است که مشاوران این مسئله را گوشزد کنند و حتی به عنوان اینجا و اکنون بدان بپردازند. آخرین کاربرد سوالات بسته پاسخ در گفتگوی سقراطی است. در گفتگوی سقراطی مشاور سعی دارد مراجع را با همراهی خودش به مقصدی برساند و از جمله سوالات پرکاربرد در گفتگوی سقراطی سوالات بسته پاسخ هستند.

نکته مهمی که تقریبا تمام روانشناسان در مورد آن اتفاق نظر دارند این است که هیچگاه سوالی را با «چرا» مطرح نکنیم. سوالات چرایی در دل خود نوعی بازخواست و قضاوت کردن دارند که علاوه بر صدمه زدن به رابطه درمانی، باعث می شود مراجع دلیلی محکمه پسند ارائه کند و از درونیات خود فاصله بگیرد. علاوه بر این ممکن است مشاوری که از سوالات چرایی استفاده می کند به دنبال ارضای درونیات خود (بخصوص حس کنجکاوی) باشد که پیش تر در این مورد صحبت شد.

به طور کلی توانمندی در استفاده از سوالات مختلف زمانی خود را نشان می دهد که مشاور از آگاهی لازم در مورد کاری که انجام می دهد برخوردار باشد و پیامی که ارسال و هدفی که دنبال می کند را بتواند تحلیل کند. برای مثال، مشاور باید آگاه باشد که با مطرح کردن سوال به دنبال تشویق مراجع برای مطرح کردن مسائل و مشکلات خود، دقیق و واضح گویی و یاری گرفتن برای درک دقیق تر موقعیت مراجع است.

نکته پایان بخش آنکه استفاده زیاد و وابستگی به مهارت پرسشگری یا سوال پرسیدن، علاوه بر آنکه باعث ایجاد حس بازجویی و بازخواست می شود، مشاور را از همراهی کردن و قدم زدن کنار مراجع محروم می کند و بدین ترتیب مشاور نمی تواند مراجع خود را فهمیده، رابطه درمانی شکل دهد و به او کمک کند. سوالات متداول باعث عقب نشینی و حالت تدافعی گرفتن مراجع می شود. به همین دلیل توصیه شده است که در جلسات مشاوره تنها زمانی سوال بپرسید که انعکاس احساس و محتوا (بیشتر از همه احساس) موثر واقع نشود.