ملاک های انتخاب همسر و عوامل تهدید کننده ازدواج

ملاک های انتخاب همسر و عوامل تهدید کننده ازدواج

 

انتخاب همسر

ملاک های ازدواج و انتخاب همسر از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت هستند. با این وجود، گیدنز (۱۳۸۴) از تغییراتی در سراسر جهان نام می برد که شامل انتخاب آزادانه همسر و حق انتخاب شریک زندگی است. او معتقد است که به دلیل تقوذ اندیشه های غربی، که بر فردگرایی و عشق رومانتیک تأکید دارند، ازدواج های تنظیم شده محدود شده اند. منظور از ازدواج های تنظیم شده، ازدواج هایی است که در آن ها تعهد به خانواده اهمیت زیادی دارد.

از دیدگاه شاملو (۱۳۸۷)، مهم ترین عوامل در انتخاب همسر و توافق در ازدواج عبارت اند از: رشد عاطفی و فکری؛ تشابه علائق و طرز تفکر؛ تشابه مذهبی؛ تشابه تحصیلی و طبقاتی تشابه طرز فکر نسبت به امور جنسی؛ تشابه علاقه به زندگی و سرعت عمل در کارها؛ رابطه با خانواده زن و شوهره
برک (۱۳۹۱) با اشاره به پژوهش های گوناگونی که در زمینه انتخاب همسر در کشورهای مختلف صنعتی و در حال رشد انجام شده است، توضیح می دهد که زنان، همسر هم سن و یا مسن تر و مردان، همسران جوان را ترجیح می دهند. علاوه بر این، ژنان تأکید بیشتری بر منش اخلاقی، هوش، جاه طلبی و وضعیت مالی مردان دارند، درحالی که مردان برای جذابیت و مهارت های خانه داری در زنان ارزش بیشتری قائل هستند.

از سویی دیگر، می توان نشانه های بارزی از انعکاس الگوهای دل بستگی با والدین در دوران کودکی را در الگوهای دلبستگی با همسران مشاهده کرد. به عبارتی دیگر، رابطه والد- کودک اولیه افراد رابطه ای که افراد در کودکی با والدین خود داشته اند، در همسری که انتخاب می کنند و کیفیت رابطه آنان تأثیر می گذارد. از دیدگاه دل بستگی بولبی (۱۹۵۱)، دلبستگی اولیه می تواند به عنوان راهنمایی برای روابط صمیمی در زندگی افراد عمل کند.

عوامل تهدید کننده ازدواج

پس از انتخاب همسر و شروع زندگی مشترک عوامل بسیاری وجود دارند که برای ازدواج تهدید به حساب می آیند. در ادامه به بررسی برخی از آنها پرداخته می شود بسیاری از مشکلات زناشویی در سال های اول زندگی مشترک بروز می کند، از این رو، آمار جهانی طلاق در پنج سال اول ازدواج بسیار بالا است. سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که چه عواملی باعث بروز اختلافات و مشکلات، بخصوص در سال های اول زندگی مشترک، می شوند؟ عوامل تهدید کننده ازدواج کدام اند؟

 

کاهش علاقه بین زن و شوهر

پس از گذشت اولین سال از زندگی زناشویی، مسئله کاهش علاقه بین زن و شوهر، تصور کمرنگ شدن عشق میان آن دو و نارضایتی از زندگی زناشویی، دیده می شود. در جواب اینکه چرا این مسئله احساس می شود، هیوستون و دیگران در سال ۱۹۸۶ عواملی را تأثیرگذار می دانند که عبارت اند از: کاهش زمان گفت وگو؛ کاهش انجام کارهایی که موجب خوشحالی طرف مقابل می شود؛ کاهش تفریحات زمان فراغت انجام فعالیت های لذت بخشنیاز به قدرت

گلاسر (۱۹۸۵) برای انسان ها چهار نیاز اساسی را مطرح می کند که عبارت اند از: تعلق خاطر؛ قدرت؛ آزادی؛ تفریح. به اعتقاد او، نیاز به تعلق خاطر با نیاز به قدرت در تناقض است؛ به عبارتی دیگر، در زندگی زناشویی نیاز به قدرت و بهتر از دیگران بودن، با نیاز به تعلق خاطر و دوست داشتن همسران ضدیت دارد. در واقع، این کمبود عشق نیست که موجب لطمه به روابط می شود، بلکه کشمکش قدرت و گذشت نکردن زن و شوهر از قدرت خود و مصالحه نکردن است که موجب تیره و تار شدن روابط می شود.

 

چهار مهاجم و عوامل مخرب در ازدواج

از دیدگاه گاتمن  چهار مهاجم و عوامل مخرب در ازدواج عبارت اند از ایرادگیری و بی احترامی؛ حالت تدافعید کشیدن دیوار سنگی و در خود فرو رفتن (قهرکردن)

ایرادگیری: اینکه دو نفر با فرهنگ های مختلف در یک زندگی مشترک به مشکل برمی خورند، امری طبیعی و معمولی است؛ اما اینکه با مشکلات و مسائل چگونه برخورد می کنند، اهمیت دارد. در اینجا گاتمن تفاوتی بین ایرادگیری و گلایه از یکدیگر قائل می شود؛ گلایه فقط متوجه یک عمل خاص از سوی یک فرد است، درحالی که ایرادگیری همه جانبه تر است و اغلب با واژه های منفی همراه است،

بی احترامی: هنگامی که زوجین بجای باز کردن مسئله و صحبت کردن شفاف در مورد یک مشکل، با نیش و کنایه، طعنه ، تمسخر و منفی بافی مسائل را مطرح می کنند، ناخواسته موجب آزار یکدیگر می شوند. این نوع ارتباط موجب دلگیری و تلخ شدن رابطه می شود. 

حالت تدافعی: در این نوع رفتار، زوجین با یکی از آنها حالت تدافعی به خود می گیرد، این رفتار تعارض و مشکل را شادت می بخشد

کشیدن دیوار سنگی و در خود فرورفتن (قهر کردن): در این نوع رفتار، زوجین با یکی از آنها به اصطلاح دیواری سنگی دور خود می سازد؛ درواقع یعنی از ارتباط چشمی خود داری، ارتباط کلامی را محدود و گاهی قطع می کند.