مشکل در ابراز وجود

چاپ مقاله

 خانومی 38ساله
دارای 2 فرزند پسر7 و5ساله است. در ابتدای جلسه مشکلی را مطرح نکردو به گفته خود او مشاوره را دوست دارد که به این جلسات می آید. در جلسه اول از داستان زندگی خود گفت و اینکه چطور ازدواج کرد.در حال حاضر یک سالی است که شوهرش به جرم حمل مواد مخدر در زندان است. این خانوم سر کار نمی رود و کارهای هنری در خانه برای فروش انجام می دهد تا بتواند هزینه زندگی را بدست بیاورد. شوهر اعتیاد داشته است و خودش با حمایت از شوهرش به او کمک کرد تا ترک کند و از بابت این مسائل مشکلی نداشت و خودش خیلی خوب می توانست هم خودش و هم شوهرش را به زندگی دلگرم کند. در جلسه دوم از او خواستم مسئله ای که برایش بوجود آمده و او را درگیر کرده مطرح کند تا در مورد آن صحبت کنیم. مشکلش با مادر شوهرش را مطرح کرد که نمی تواند حرفش را به بزند و این مشکل را با همه افراد دارد و از کودکی یاد گرفته از مادرش که سعی کنیم سازگار باشیم و اگر به ما چیزی گفتند حرفی نزنیم. این خانوم از این موضوع خسته شده بود ولی باز هم برای حل آن مقاومت می کرد.هیچ وقت نمی توانست حرفش را بزند و همیشه دنبال تایید گرفتن بوده. در ارتباط با شوهرش هم یاد گرفته که نباید روی حرفش حرف زد. این خانوم گفت که خواهر برادرانش این مشکل را ندارند، به همین خاطر من بیشتر مورد توجه پدرو مادر بوده ام. سعی کردم مقاومت این خانوم را برای حل مشکل کم کنم ولی به گفته خود او این طوری زندگی در آرامش است و با تایید کردن همه خیالت راحت است. به نظر شما در ایم مورد باید مشکل را حل کنیم یا با وجود مقاومت جلسات را تمام کنیم؟
فرکوراوند