مشاوره یا روانپزشکی

چاپ مقاله

با عرض سلام خدمت دوستان عزیزم.

مراجع دختری است 29 ساله، مجرد و لیسانس صنایع غذایی که با برادر مجردش زندگی می کند و با اجبار برادرش به کلینیک آورده شده است. مادر مراجع سه سال پیش بطور ناگهانی و بر اثر سکته مغزی و پدرش شش ماه پیش  فوت شدند . میگفت پدرم به علت دوره مریضی طولانی ، مرگش خیلی برام ناراحت کننده نبود اما در مورد مادرم شکسته شدم چون اصلا انتظار مرگش را نداشتم و همش خودم رو سرزنش می کنم و فکر می کنم چون من در کارهای خونه بهش کمک نمی کردم اون فوت شد وگرنه مادرم مشکلی نداشت . تناقضات زیادی در گفته های مراجع به چشم می خورد ،در طی اولین جلسه ایی که با وی داشتم تاکید فراوان داشت که مشکل خاصی ندارد و این دیگران هستند که مشکل دارند و برای او دردسر ایجاد می کنند و اظهار داشت که از زندگی ام راضی ام ، با این حال میگفت تا سن دانشگاه طبیعی بودم و کسی به من گیر نمی داد که مشکل داری و تا اون موقع تنها چیزی که اذیتم می کرد این بود که ساعت ها در مورد یک چیز بی اهمیت مثل دسته عینکم یا به سایه رو دیوار فکر و نگاه می کردم و اشتغال ذهنی شدید نسبت به چیزهای پیش و پا افتاده اطرافم داشتم. همچنین اشاره کرد که پرش فکر شدید دارم و توانایی تمرکز روی یک موضوع خاص را ندارم و تاکید بسیار داشت که قدرت تمرکزم را از دست دادم و نمیتونم مطالعه کنم . مراجع احساس اضطراب شدید در مورد وقایعی مثل سیل و زلزله داشت و همچنین احساس خستگی مفرط و کرختی در بدنش دارد.احساس غمگینی یا شادی شدید دارد و به گفته خودش حالت روحی ما بین این را کمتر تجربه می کند. حالتهای بدبینی به خانواده و دیگر اطرافیان دارد .گاهی به علت اشتغال فکری زیاد مشکل خواب رفتن دارد و چند بار از خواب بیدار میشود. مشکل اشتها همیشه وجود داشته و به علت اضطراب زیاد توان غذا خوردن ندارد. از نظر ارتباط مشکلی ندارد واز نظر درسی خود را بسیار خوب ارزیابی میکند.معتقد است توانایی روابط صمیمانه را دارد و دیگران هم مایل به برقراری رابطه با او هستند. باپدر و مادر خود مشکلی نداشته اما پس از فوت آنها روابط خوبی با خواهر و برادرهای خود ندارد که علت آن را علایم بیماری در خود میداند.

علایم وحالت های ناراحت کننده ی مراجع برای خود و اطرافیان: پرش فکری و عدم تمرکز شدید, رفتارهای غیرمعمول مثل خندیدن زیاد به یک موضوع در مراسم ختم مادرش, بیمار عنوان میکند که در روزنامه ها در مورد او صحبت میکنند. با این اوصاف مراجع معتقد است که از نظر روانی و رفتاری مشکل خاصی ندارد بلکه اطرافیان او مشکل دارند.

از دوستای مشاورم تقاضا دارم نظرات تخصصی خودشون رو  بیان کنند ، میشه گفت کیسی که بیشترین سوال و دغدغه رو برام ایجاد کرده همین کیسه چون از یک طرف مراجع تظاهرات بالینی آشکاری داره و می توان اختلالش رو تشخیص داد ولی از طرف دیگه تا جایکه از دکتر کلانتر یاد گرفتیم نباید به مراجع برچسب اختلال زده بشه و باید با مشاوره ، درمان را پیش برد نه دارو و روانپزشکی . در نهایت ، تکلیف مشاوره با این چنین کیسی چی میتونه باشه؟؟؟؟؟