مراجعی با رابطه فرازناشویی – شیما ملاجعفر

چاپ مقاله

خانم 34 ساله، فرزند اول خانواده، بزرگ شده در خانواده ای که از نظر فرهنگی و مالی در سطح پایینی قرار داشتند، پدر و مادر هنگامی که خانم هفت ساله بودند از هم جدا شدند و سالها با نامادری زندگی می کردند. در سن 21 سالگی با پسری آشنا شده که با وجود مخالفتهای شدید خانواده پسر بطوری که بارها بخاطر پایین شهر بودن محل زندگی دختر تحقیرش کردند و جرو بحثهای شدید بدون موافقت آنها ازدواج کردند هرچند که بعد از چند سال با خانواده پسر آشتی کردند. شوهرش بعد از چند سال اول زندگی به توصیه دوستانش تریاک می خورده برای اینکه بهتر بتواند کار کند. به گفته خانم در زمان مصرف تریاک مشکل خاصی نداشتند. اما در 6 سال اخیر آقا به مصرف شیشه روی آورده. یک پسربچه سه ساله و نیم دارند. دلیل دیر بچه دار شدنشان را عدم رابطه جنسی عنوان کرده. بطوری که الان با وجود اینکه آقا شیشه مصرف می کند اما روابط جنسیشان تقریبا شش ماهی است که به صفر رسیده است. از نظر مالی هیچگونه مشکلی ندارند. آقا زبان فرانسه تدریس می کند. زمانی که در خانه است فیلم می بیند و مطالعه می کند در واقع بیشتر وقتش را به تنهایی در اتاق خودش (اتاقی دارد که در تمام روز آنجاست اما نزدیک صبح که موقع خوابش می شود به تخت خواب مشترکشان می آید) می گذراند. در آخر جلسه بیان کرد که مدت 5 سال که یک رابطه موازی دارد. هرچند که خیلی کم وقت می گذارد ماهی 2 یا 3 بار فقط رابطه جنسی، آقای دوم از نظر مالی بسیار ساپورتش می کند و همینطور احساسی. اما خانم می خواهد رابطه اش با شوهر ش درست شود. او هرگز به جداشدن فکر نکرد است و بارها عنوان کرد که همسرش را بسیار بسیار بیشتر از آقای دوم دوست دارد. اما شوهرش اینقدر به او به فرزندش و به زندگیشان بی تفاوت، بی توجه، بی محبت، بی اهمیت است که از نظر خانم داشتن چنین رابطه ای حق مسلم اوست. می گوید اگر این رابطه نباشد احساس می کنم مرده متحرک می شوم. اگر این رابطه نباشد هیچ لذتی، سرگرمی، تفریحی و هیجانی در زندگی ام نخواهم داشت. هرچند اولویت حضور در جلسه مشاوره را چگونگی بهتر شدن رابطه با شوهرش عنوان کرده؟!