فرق بین غیرت و تعصب در برخورد با فرزندان

چاپ مقاله

غیرت یعنی تلاش آگاهانه در مراقبت وحفظ چیزی که برای ما اهمیت دارد. همچنین به معنای تصمیم آگاهانه در حفظ ارزش و منزلت چیزی است که برای ما مهم بحساب می آید. فرد غیرت مند فردی هوشیار، دلسوز و مراقب است زیرا برای حفظ ارتباطات مثبت انسانی و ارتقای آن تلاش می کند و نمی خواهد که کیان خانواده اش در معرض خطر قرار گیرد. از طرف دیگر نسبت به سایر ارتباطات انسانی احساس مسئولیت می کند و ابتدا خود را از آسیب ها و مشکلات دور نگه می دارد و بعد هم دیگران را از درگیری در روابط ناکارآمد دور می سازد.

فرد غیرتمند علاوه بر آگاهی، فردی قاطع و در عین حال مهربان است که اجازه بروز زمینه ارتکاب به رفتارهای آسیب زا را به خود و دیگران نمی دهد. این فرد بر اساس اصل صداقت رفتار می کند و تمام رفتارهایش از همخوانی برخوردار است. یعنی عملش با گفتارش و گفتارش با نیّتش هماهنگ است.

اما فرد متعصب را لزوما نمی توان غیرتمند به حساب آورد زیرا تعصب ورزی یعنی بروز یک رفتار انعطاف ناپذیر کورکورانه. در حقیقت اولین تفاوت تعصب ورزی و غیرت مندی در آگاهانه بودن یا آگاهانه نبودن رفتار است. فردی که تعصب می ورزد یعنی اینکه چندان بر هیجانات خود مسلط نیست و بجای درنظر گرفتن منطق و بروز رفتاری آگاهانه بصورت تکانشی رفتار می کند. رفتار تکانشی به نوعی یعنی رفتار اضطراری که فرد بر آن مدیریت و کنترل ندارد.

والدین زمانی می توانند در فرآیند فرزند پروری موفق باشند که پل های ارتباطی خود و فرزندانشان را خراب نکنند. برای حفظ پل های ارتباطی لازم است که انعطاف پذیر و منتقد بود. در حالی که فرد متعصب هرگز منعطف نیست و بطور یکجانبه می خواهد که نقطه نظر خود را اعمال کند و از مخاطبش انتظار اطاعات محض دارد و این دومین تفاوت بین غیرمتندی و تعصب است. زیرا فرد غیرتمند به مخاطب خود فرصت اندیشیدن و انتخاب کردن را می دهدو وی مراقبت و نگاهبانی از ارزش ها را وظیفه خود می داند نه اجبار و درگیری.

تفاوت سوم غیرمتندی و تعصب ورزی در ثبات رفتار است. فرد غیرتمند به خاطر داشتن آگاهی از رفتارهایش می تواند در زمان ها و مکان های مختلف یک نمونه از رفتار را بروز دهد. وی هرگز ظاهر سازی نمی کند و تنها آنچه را که درست است بر زبان می آورد و عمل می کند درحالی که فرد متعصب ممکن است بخاطر شرایطی که در آن قرار دارد از عقیده اش دست بردارد و بر اساس سود و زیان شخصی عمل کند.

نهایت اینکه فرزندان ما براحتی متوجه می شوند که میزان شناخت ما از مفاهیم اساسی زندگی مانند ارتباطات انسانی، برنامه ریزی، اعمال مذهبی و کار و… به چه میزان است و نسبت به آنها چه نگرشی داریم. بنابراین زمانی که می خواهیم رفتار پیشگیرانه داشته باشیم و مانع بروز آسیب های فردی و اجتماعی شویم راهی نداریم جز تمرین آگاهی و بکاربستن آگاهی.