عشق یعنی…

چاپ مقاله

در شهر وينسبرگ آلمان قلعه اي وجود دارد که داستانی در مورد آن هست و مردم آنجا با افتخار آنرا تعريف ميکنند:
در سال 1140 ميلادي شاه کنراد سوم شهر را تسخير ميکند و مردم به اين قلعه پناه می برند وفرمانده دشمن پيام ميدهد که حاضر است اجازه بدهد زنان و بچه ها از قلعه خارج شوند و به رسم جوانمردی با ارزش ترين دارايی خودشان را هم بردارند و بروند به شرطی که به تنهايی قادر به حمل آن باشند
قيافه فرمانده ديدني بود وقتی ديد هر زنی شوهر خودش را کول کرده و دارد از قلعه خارج ميشود …!
زنان مجرد هم پدر يا برادرشان را حمل ميکردند..
شاه خنده اش می گيرد اما خلف وعده نمي كند و اجازه ميدهد بروند .
و اين قلعه از آنزمان تا به امروز به نام ” قلعه زنان وفادار” شناخته ميشود …
اينکه با ارزش ترين چيز زندگی مردم آنجا پول و چيزهاي مادی نبود و اينکه اينقدر باهوش بودند كه زندگی عزیزان خود را نجات دادند تحسين برانگيز است.
دعاکنیم دراین روزگار نیز باارزشترین دارایيهای ما خانواده وعزیزانمان باشند نه مادیات.