طلاق و اثرات روحی و روانی آن
چاپ مقالهطلاق و اثرات روحی و روانی آن
در بین تمامی نهادها و سازمانها و تأسیسات اجتماعی،خانواده نقش و اهمیت بسزایی دارد.رشد و انحطاط هـر قوم و ملتی تا حـدود زیـادی به خانواده مربوط است و هیچ جامعهای نمیتواند ادعای سلامت کند، چنانچه از خانوادههای سالمی برخوردار نباشد و بدونتردید هیچیک از آسیبهای اجتماعی نیست که جدای از تأثیر خانواده پدید آمده باشد.خانواده سنگ بنای هـر جامعه بزرگ انسانی است و در استحکام روابط اجتماعی،رشد و تعالی یکایک اعضای جامعه نقش بنیادی دارد.تلاش در جهت استحکام خانواده و استوارسازی روابط درون این نظام زمینه را برای سلامت اخلاقی و سعادت عمومی یک جـامعه فـراهم میکند. هسته اولیه خانواده را ازدواج مشروع زن و مرد تشکیل میدهد که با ولادت فرزند تکمیل میشود.ازدواج از نظر اسلام پیمانی مقدس است که از سوی پیامبر اکرم(ص)و ائمه اطهار مورد توصیه بسیاری قـرار گـرفته است.رسول اکرم(ص)میفرماید:«بنایی در اسلام پایهگذاری نشده که نزد خدا محبوبتر و عزیزتر از ازدواج باشد.»
بحران طلاق
یکی از بحرانهای شایع عمده زندگی افراد متأهل طلاق است.در سایه طلاق، لطیفترین پیوند اجتماعی از هـم گـسیخته میشود.شدیدترین مهرها،یعنی عشق و محبتهای عمیق از میان رفته و نادیده گرفته میشود.
فرزند طلاق ناخواسته درگیر تضادهایی میگردد که نه توان درک آن را دارد و نه تاب کنار آمدن با آنها را،محرومیت فـرزندان از سـرپرستی مـشترک پس از انحلال خانواده او را از بسیاری از مواهب و مـزایای خـانوادگی مـحروم ساخته و گاه اثرات جبران ناپذیری روی فرزندان میگذارد.
طلاق پدیدهای است که بهلحاظ کمّی و کیفی بر ساخت جمعیت اثر میگذارد؛زیرا تـنها واحـد مـشروع و اساسی تولید مثل، خانواده است که با وقـوع طـلاق از هم میپاشد.
اثرات اقتصادی طلاق
طلاق اثرات اقتصادی نیز برای جامعه در بر خواهد داشت؛زیرا تعادل روحی نیروی انسانی تولید و خدمات را در جـامعه بـرهم مـیزند و منجربه بروز اثرات سهمگینی در حیات اقتصادی جامعه میشود.
طلاق تـعادل انسانها را برهم زده و آثار شومی در جامعه برجای میگذارد و منجربه کاهش انسجام و یکپارچگی اجتماعی میشود و سنگ بنای اجتماع سالم را از هـم مـیگسلد.
هـیچگاه مطالعه آسیبشناسی اجتماعی و انحرافات اجتماعی از قبیل اعتیاد،الکلیسم و سایر انحرافات جـنسی شـود.
طلاق در یک جامعه به مثابه تزلزل اجتماعی و عدم ثبات جامعه است و میتواند منجربه کمبها شدن خـانواده و ارزشـهای خـانوادگی در آن جامعه شود.
ترس از آینده،احساس گناه،احساس تنهایی،مشکلات روحی و روانی و جـسمی، مـشکل دوگـانگی نقش مشکلات اقتصادی، انزاوای اجتماعی و اختلال در هویت،کاهش فرصتهای ازدواج،کاهش رضایت از زندگی و گرایش ارتـکاب بـه جـرم و بزهکاری درزمره پیامدهای زیانبار طلاق است.
اثرات فقدان پدر و مادر
فقدان پدر و مادر،گذشته از مشکلات مادی که برای فـرزندان ایـجاد میکند از جنبه زندگی نمیتواند برای کودکی که احساسات پدر و مادرش دائما از عشق به تـنفر و امـنیت بـه ناامنی تغییر مییابد،معنی و مفهومی داشته باشد،اینگونه پدر و مادرها آمادگی ندارند که نسبتبه احـتیاجات فـرزندان خد حساسیت داشته باشند و یا این احتیاجات را برآورده کنند.و درصورتیکه کودک حساسیت داشـته در مـقابل ایـن نوع محیط عاطفی بهشکل مخالف واکنش نشان دهد،کاملا ممکن است که به بزهکاری نـوجوانان و حـیات مجرمانه به هنگام بلوغ کشیده شود.
تربیتی و عاطفی سختترین ضربات و عمیقترین جـراحات را بـر روان و روح طـفل وارد میسازد.
اگر آمار هولناک طلاق در ممالک دیگر جهان از جمله ایران را ببینیم،این نتیجه تلخ بـه دسـت مـیآید که هزاران کودک که بایستی در سایه صمیمیت و مهر و محبت پدر و مادر به رشـد طـبیعی خود ادامه دهند درنتیجه طلاق در یک بحران اسفناک روحی و جسمی قرار گرفتهاند.
کودکان درعینحال که مـیخواهند از مـهر و محبت پدر و مادر خود بهرمند گردند مایل هستند مطمئن شوند که آنها نـیز یـکدیگر را دوست دارند و لکن بعد از طلاق این بـنای فـکری بـهکلی بر هم میخورد و نهتنها از مهر و محبت یـکی از آنـها یا هر دو محروم میشوند بلکه در ضمیر خویش اطمینان حاصل میکنند که پدر و مادر از اول یـکدیگر را دوسـت نداشتهاند.
آگاهی از این حقیقت تـلخ بـاعث میشود کـه اسـتنباط کـلی کودک از زندگی،مهر، محبت و خلاصه پایـه و اسـاس بنای روحی آنها متزلزل میگردد و از این بالاتر زندگی زناشویی آینده خود آنـها نـیز در معرض مخاطره قرار میگیرد.
فرزندان طلاق
فرزندان طـلاق،قربانیاند،قربانی اشتباه پدر و مـادری کـه بدون توجه به حق و حـقوق او از هـم جدا شده بودند و او حال بهدنبال حقش است و میخواهد آن را از اجتماع بگیرد،ولی نمیداند چـگونه!بـرای همین دست به هر کـاری از دزدیـ تـا فروش مواد و…مـیزند.
از آنـجایی که این بچهها در مـحیطی غـیر اصولی تربیت میشوند،بهخاطر نبودن پدر یا مادر،نظارت خانوادگی روی آنها کم میباشد و یا اصـلا وجـود ندارد و درنتیجه،آنها با کمبودهای روحـی و روانـی و تربیتی مـواجه شـده و انـحرافات اخلاقی در آنها زودتر شـکل میگیرد و البته در میان این بچهها تعدادی هم از این انحرافات در امان میمانند.
طلاق یعنی از بین رفـتن قـسمت بزرگی از زندگی بچهها،بچهای که پدر و مـادرش از هـم جـدا مـیشوند سـرخورده شده و همیشه از ایـن مـیترسد که مورد سرزنش و تحقیر دیگران قرار گیرد و همه او را بهعنوان بچهای که درست تربیت نشده نگاه کـنند.