رهایی از نارضایتی شغلی : راه کار هایی برای رسیدن به شغل مناسب

چاپ مقاله

رهایی از نارضایتی شغلی : راه کار هایی برای رسیدن به شغل مناسب

 

نارضایتی شغلی

نارضایتی شغلی موضوعی است که این روزها به یک اپیدمی تبدیل شده است. اگر بخواهیم دقیق تر به این موضوع بپردازیم، باید ابتدا تعریف مشخصی از شغل داشته باشیم که در ساده ترین تعریف می توانیم بگوییم تبدیل هرنوع خدمت یا محصول به ارزش افزوده که در ازای آن می توانیم پول به دست بیاوریم. در نظریه ای می گویند شغل ۷ خروجی دارد که فقط یکی از خروجی هایش پول است. درواقع بهتر است موضوع شغل را از موضوع پول درآوردن کمی تفکیک کنیم؛ چون درآمد با خلاقیت های افراد | در ارتباط است، نه با شغل آنان. در ادامه به نحوه تغییر شغل و نیز انتخاب شغل مناسب می پردازیم.

رهایی از نارضایتی شغلی : راه کار هایی برای تغییر شغل

از چه نشانه هایی بفهمیم که شغل فعلی مان برای ما مناسب نیست؟!

یکی از مهم ترین نشانه هایی که باید چک کرد، ضرب آهنگ شادمانی است؛ یعنی اگر شما زمانی که درگیر آن شغل هستید، احساس شادی نمی کنید و دائما به ساعت نگاه می کنید که چه وقت ساعت چهار و پنج می شود که به خانه بروید، یا هیچ خلاقیتی در آن کار از شما دیده نمی شود و آن کار با علاقه های شخصی شما ارتباطی ندارد، | همه اینها نشان می دهد که شغل فعلی تان برای شما مناسب نیست؛ بنابراین یک فرد باید ببیند وقتی کاری را انجام می دهد چقدر در آن کار خلاقیت دارد و از انجام آن کار احساس رضایت و شادمانی می کند.

 

نشانه های شغل مناسب ما چیست؟

در ساده ترین نظریه می توان گفت هر انسانی یک سری استعدادهای توانایی هایی برای خود دارد. مثلا بعضی ها هوش حرکتی شان خیلی خوب است، بعضی دیگر هوش میان فردی خوبی دارند و بعضی مهوش مکانیکی شان خوب است یعنی هر قسمت از مغز در هر فردی مثل یک کلید در بالا و پایین های متفاوتی دارد. بخش دوم این موضوع به این برمی گردد که هر فرد چقدر نسبت به یک فعالیت میل ورغبت نشان می دهند یعنی وقتی رهایش می کنند، به کدام سمت گرایش دارد و دوست دارد چه کاری انجام بدهد در نظریه های جدیدتری به ارزش های فرد نیز توجه می شود.

 

مثلا فردی که ارزش های فرهنگی بسیار قوی دارد در چارچوب شغلی اش مسائل فرهنگی پررنگ تر است و مسلما این فرد سراغ شغلی مثل قالب سازی نمی رود، پس می بینیم که در کنار سایر توانایی و تمایل، دایرهم دیگری به نام ارزش وجود دارد در بهترین حالت برای انتخاب شغل باید نقطه اشتراک توانایی ها تمایلات و ارزش هایمان را پیدا کنیم؛ یعنی شغلی که هم به آن علاقه مندیم و هم در آن توانایی داریم و هم با ارزش های ما همخوانی دارد؛ مثلا فردی توانایی ترسیمش خیلی قوی است و می تواند به خوبی اشکال وحجمها را روی کاغذ رسم کند ولی این آدم میلی به انجام این کار ندارد و با ارزش های شغلی اش نیز هماهنگ نیست؛ ولی وقتی به عنوان تکليدمجبور می شود این کار را انجام دهد. بسیار عالی پس این کاربر می آید.

 

چگونه نقطه اشتراک تواناییها، تمایلات و ارزش هایمان را پیدا کنیم؟

اما شناخت توانایی ها و تمایلات و ارزش های خود کار ساده ای نیست و فقط در روند شناخت خود حاصل می شود. حال سوال اینجاست که چگونه می توان به شناخت خود رسید؟ از اینکه ما چقدر تعداد تجاربمان در زندگی زیاد است. درواقع کودکان بانوجوانانی که خانواده ها محدودشان می کنند، در تجربه کردن موقعیت های مختلف خیلی ضعیف عمل می کنند؛ بنابراین انتخاب شغلشان تا ۲۶-۲۷ سالگی طول میکشد، یعنی فرد در ۱۸-۱۹ سالگی عملا آگاهی ندارد که در چه مواردی تواناست و به چه مواردی تمایل دارد. درواقع لازمه اولیه انتخاب شغل مناسب، شناخت خود است.

 

تست های روان شناسی برای پیدا کردن

شغل مناسب آخرین نظریه که نظریه معروفی در زمینه انتخاب شغل و براساس شخصیت است، نظریه «هالند» نام دارد که می گوید ما ۶ تیپ شخصیتی داریم ، شخصیت واگرا، اجتماعی، هنری، جست وجوگر، متهور و شخصیت قراردادی . براساس این شخصیت ها افراد رفتارهایی را بروز می دهند و با انجام تست رغبت سنجی شغلی هالند می توان پی برد که ازنظرشخصیتی چه شغلی برای یک فرد مناسب است. تست MBTI نیز تستی است که شخصیت افراد را با مدل تحلیل پونگی بررسی می کند و بر مبنای آن ها پیشنهادهای شغلی ارائه می دهد که این هم یکی از ابزارهایی است که افراد می توانند این تست را انجام بدهند و نتیجه آن را ببینند.

 

مشکل از شغل است یا نداشتن هنر کار کردن ؟!

کارکردن با انجام کار موردعلاقه متفاوت است. یک سری قواعد وجود دارد که در هر کاری ثابت است که به آن می گوییم هنر کارکردن. چه در میوه فروشی و چه در کار انتشارات یا مهندسی يا تدریس. در واقع مواردی هست که در آن مانمی توانیم نارضایتی پیدا کنیم؛ مثل انضباط شغلی، تعهد به قرارها، موقعیت سنجی سازمان و … و بعضی وقتها هم نارضایتی ما درباره عدم آگاهی ما درباره موضوع شغل است و خیلی به نوع آن کار ربط پیدا نمی کند. بچه هایی که در تغییر شغل می افتند، آنهایی هستند که تقریبا مهارت های عمومی کارکردن را نمیدانند.

 

زمان مناسب برای تغییر شغل

نکته مهمی که برای زمان تغییرشغل باید درنظر بگیریم، این است که تا وقتی وضعیت مطلوبی را برای تغییر شغل پیدا نکردیم، نباید از شغل قبلی مان انصراف بدهیم؛ چون ما در یک فضای معلق گیر می افتیم و بعد بیرون آمدنمان خیلی مشکل می شود و بهترین کار این است که در شغل قبلی بمانید تا زمانی که مطمئن شوید به سمت چه شغلی می خواهید بروید.

 

علاقه مان کارمان بشود یا سرگرمی مان؟

ما باید بین شغل مناسب و سرگرمی تفکیکی قائل بشویم؛ مثلا فردی یک شغل فنی دارد، ولی به هنرو شغل بازیگری علاقه مند است، بهتر است آن احتمال دوم را به عنوان یک سرگرمی شروع کند و در پنج شنبه و جمعه ها پیگیر آن کار باشد تا ببیند آیا می تواند آن هنر را به عنوان شغل اصلی خود برگزیند یا نه و آیا شیب رشد در آن سرگرمی بیشتر از شغل اصلی خودش هست یا خیر.

رهایی از نارضایتی شغلی : راه کار هایی برای تغییر شغل

درواقع این قضیه در چند ماه خودش را نشان میدهد و آن وقت فرد می تواند با خیال راحت تغییر شغل بدهد؛ درغیراین صورت اگر بدون آمادگی و شناخت وارد بازار هدف شویم، از شغل مناسب دوم هم سرخورده می شویم و به همان وضعیت نارضایتی سابق بازمی گردیم.