رشد اجتماعی کودک : افزایش استقلال و اعتماد به نفس کودکان

چاپ مقاله

رشد اجتماعی کودک : افزایش استقلال و اعتماد به نفس کودکان

 

رشد اجتماعی

کودک دیروز که ترجیح میداد به تنهایی بازی کند و با دیگران ارتباط کمتری برقرار کند وقتی به سن ۴-۳ سالگی می رسد بیشتر علاقه مند است که با کودکان دیگر ارتباط برقرار کند و در واقع تمایل به همکاری در او آشکار می شود و همین رشد اجتماعی است که می تواند عاملی برای سلامت روانی کودک شود. کودک اجتماعی از آنجا که مرتب در تعامل و تقابل با دیگران است و گرم و سرد روزگار را می چشد بهتر می تواند دشواری های زندگی را تحمل کند، به سادگی زیر بار مشکلات زندگی قد خم نمی کند و همواره می تواند احساس شایستگی و اعتماد به نفس خود را محفوظ نگه دارد.

اگر چه که بزرگسالان نیز نقش ارزنده ای را در فرآیند اجتماعی شدن کودک بازی می کنند ولی عموما تاثیر پذیری کودک از همسالانش بیشتر مشهود بوده است. اینکه همسالان، دوستان و همبازی های کودک می توانند رفتار، گفتار و شخصیت کودک را تحت الشعاع قرار دهند همواره مورد توجه کارشناسان قرار گرفته است.

رشد اجتماعی کودک : افزایش استقلال و اعتماد به نفس کودکان

تقویت مهارتهای اجتماعی کودکان توسط والدین

سیگل ضمن توجه به جایگاه دوستان کودک در رشد او، توجه به عوامل زیر توسط والدین را در تقویت مهارتهای اجتماعی کودکان موثر می داند:

1- موقعیت هایی را برای فرزندان خود فراهم سازید تا دوستانی بیابند. از این طریق به آنها کمک می کنید تا مهارتهای اجتماعی خود را با تمرین و تجربه تقویت کنند.

2- هیچگاه در تقویت روابط اجتماعی کودکان زیاده روی نکنید. آنها نیاز به آرامش و سپری کردن اوقات در تنهایی و یا نزد والدین خود دارند. همیشه بین ساعت های استراحت و فعالیتهای اجتماعی کودکان تعادل برقرار کنید.

3- آگاه باشید که تحت فشار قرار دادن کودکان برای موفقیت در روابط اجتماعی بسیار زیان آور است.

4- والدین باید به فرزندان خود نشان دهند که چگونه با دوستانشان رفتار می کنند، چگونه دوستانی جدید می یابند و چگونه با مسائل و مشکلات برخورد می کنند. وقتی که والدین دارای دوستان و بستگانی نزدیک باشند، فرزندان متوجه می شوند که والدین آنها از طریق چنین روابطی قوی تر به نظر می رسند.

5- وقتی والدین نسبت به خود دیدگاهی مثبت داشته باشند، می توانند به فرزندشان کمک کنند تا دوست خوبی برای دیگران باشند. کودکان معمولا اعتماد به نفس خود را از طریق برخوردهای محترمانه والدین خویش بالا می برند و احساس می کنند که فردی ویژه بی نظیر و دوست داشتنی هستند.

6- در پایان باید توجه نمود که دوست داشتن کافی نیست بلکه والدین باید تجربه های فراوانی برای فرزندان خود فراهم کنند تا باور شایستگی در آنها تقویت شود.

رشد استقلال و اعتماد به نفس

به طور کلی یکی از ویژگیهای انسان این است که در ذات خود خواهان شخصیت برجسته و منحصر به فرد است. کسی نیست که بخواهد دیگران از کنارش بی تفاوت بگذرند و یا با او به عنوان فردی که امتدادی از دیگران است برخورد کنند. به عبارت ساده تر انسان می خواهد حاکم بر زندگی خویش باشد و در ذات خود درماندگی و وابستگی به دیگران را دوست ندارد. انسان عزت نفس را دوست دارد و به همین سبب مایل است در امور زندگی اش تصمیم گیرنده باشد. می خواهد به خود و به همه سایرین بگوید نگاه کنید روی پای خودم ایستاده ام و برای خود شخصیتی دارم و…

خود به خود کودکان نیز از این اصل مستثنی نبوده و تمایل به احساس مستقل شدن دارند. همانطور که قبلا نیز اشاره شد کودک ۴۵ ساله به واسطه توانایی هایی که برای سخن گفتن، راه رفتن و حس کنجکاوی اش ایجاد شده علاقه مند به استقلال و کسب اعتماد به نفس است.
از آنجا که کودک ساعات زیادی را با والدین خود می گذراند و مرتبا والدین با رفتارهای خود شخصیت او را تحت الشعاع قرار میدهند لذا میتوان گفت از جمله افرادی هستند که نقش اصلی را در رشد استقلال کودک به عهده دارند.

سیف و همکاران (۱۳۷۶) معتقدند: «استقلال وقتی در کودک رشد می کند که او در انجام دادن آنچه در توان دارد، آزاد باشد».

در واقع والدینی که به توانایی های فرزند خودشان واقف نبوده و به تناسب تکامل کودک به او ازادی نمی دهند، مرتب در کارهای او دخالت کرده، به جای او تصمیم گیری می کنند و او را در اختیار خودش نمی گذارند مانع مستقل شدن و به تبع آن اعتماد به نفس کودک می شوند.

در این رابطه لازم است والدین برحسب توانایی های کودک به او مسئولیت انجام امور منزل (مثلا در جمع کردن سفره غذا و…) را واگذار نموده و در مقابل از او انجام کار در حد مطلوب و قابل قبول بخواهند. اگر پدر و مادر از کودک بخواهند عملی را که بیش از حد توانایی اوست انجام دهد کودک هرگز اعتماد لازم را به دست نخواهد آورد و نسبت به توانایی های خود شک خواهد کرد.

 

انجام کارهای کودک به جای آن

گاه والدین به سبب علاقه ای که به فرزند خود دارند، شکست های او را (مثلا در بازی، درست کردن پازل و…) نمی توانند تحمل کنند و لذا وقتی کودک در چنین مواقعی گریه می کند سریعا به جای او کارهایش را انجام میدهند غافل از اینکه این امر کودک را متوقع می کند که در آینده نیز هر گاه دچار مشکلی شد باید والدین و حتی دوستان به او کمک کنند و همین مساله رشد اعتماد به نفس را در او زیر سوال می برد. (مشکلی که عموما کودکان ناز پرورده و عزیز دردانه با آن مواجه هستند).

در این خصوص بهتر است والدین ضمن اینکه کودک را تشویق می کنند خودش کارهایش را انجام دهد از محبت افراطی و وادار کردن او به انجام کارهای سنگین تر از توانایی اش پرهیز کنند.