دست و پا زدن اخلاق در تنهایی نوجوانی (نویسنده فرید حاجی)

چاپ مقاله

به نام یزدان پاک
نگاهی کوتاه به فیلم ((روزتا)) ساخته ی برادران داردن
(با توجه به رویکرد روان درمانی اگزیستانسیال (وجودی) )

دست و پا زدن اخلاق در تنهایی نوجوانی
نویسنده فرید حاجی Faridcinema@gmail.com

فیلم ((روزتا)) -rosetta (1999)- ساخته ی برادران داردن درباره زندگی دختر نوجوانی است که با قاطعیت به دنبال هویتی اخلاقی میگردد. این هویت برای او در کار خلاصه شده است. اما او دو مانع بزرگ دارد: یکی از موانع ((جامعه ی دختر است)) که او را به عنوان یک شاغل یا نمی پذیرد یا اگر می پذیرد حذف دائم یا موقتی میکند و دیگر مانع ((مادرش)) است، چرا که برای بقای خود (با اکراه) به فحشا مشغول است. سرانجام دختر مادر خود را ترک میکند و به دوستی که به او ابراز علاقه میکند می پیوندد اما پس از مدتی کوتاه دوست خود را نیز فردی بی اخلاق می یابد. سپس دختر، غرق در آشفتگی و تنهایی، بی اخلاقی دوست خود را در نزد صاحبکارش عیان می کند و کار دوست خود را به دست می¬آورد. اما (دوستش که حالا با او به خاطر از دست دادن کارش دشمن شده) مدام دختر را اذیت میکند و دختر در آخر دست از ممارست برمی دارد، کار را ترک میکند و به خانه می رود. مادرش (که حالا الکلی و له در حیاط خانه افتاده است) را به تختش می برد و درزهای اتاق خواب خودش و مادرش را میپوشاند، گاز را باز میکند و خود نیز می رود در تخت خواب اما پس از چند ثانیه متوجه می شود که کپسول گازشان تمام شده است. برمیخیزد و می رود تا کپسول گاز دیگری بخرد. در راه دوست (نامبرده اش) را می بیند و دوستش او را در آغوش میگیرد و هر دو می گریند و…
یکی از چیزهایی که در این خلاصه (ی نه چندان کامل) موج میزند، همان ((مسئولیت)) است.
اروین یالوم مسئولیت را از زبان ژان پل سارتر تعریفی اگزیستانسیال میکند: ((بانی و مولف انکارناپذیر یک رویداد یا یک شیء)) یالوم مسئولیت را ((ایجاد)) و ((تکلیف)) میداند. یالوم با اشاره به قهرمان رمان تهوع سارتر می گوید ((به محض آنکه مسئولیتش را در جهان کشف میکند، از موقعیت حقیقی اش آگاه می شود. جهان تنها به شیوه ای که انسان ها تعیین می کنند، به قول سارتر ((در ذات خویش)) صاحب اهمیت و معنا می شود. خارج و مستقل از این ((در ذات خویش)) معنایی در جهان نیست)) (یالوم، 1980)
مفهوم ((در ذات خویش)) و ((درک کردن شخصی)) از امور زندگی، که مورد اشاره اگزیستانسیالیست ها و به طور خاص یالوم هست را در سراسر فیلم میبینیم. دختر نوجوان فیلم از موقعیت حقیقی (به این معنا که خودش تعیین میکند و دنیا را میبیند) آگاه است و احساس مسئولیتی عمیق میکند و سفت و سخت در اجرای آن می کشود.
برای ((مسئولیت)) دختر، که کار کردن به شیوه ای اخلاقی است، ((موقعیت)) هایی غیراخلاقی –مانند: بیکاری در جامعه برای او و ناچاری و تن دادن به فحشا- تحمیل می شود ولی دختر ((مسئولیت)) آمیخته به اخلاق خود را در ((موقعیتی)) که خود می آفریند، تکامل می دهد. موقعیتی که او برای خود ((می آفریند)) یا به اصطلاح اگزیستانسیالیستی ((به شیوه ای که خود تعیین میکند)) چیست؟ همان موقعیتی است که ((در ذات خویش)) است، یا به عبارتی دیگر((همان معنایی است که خود دختر با تصمیمات و کارهای خود به جهان خود میبخشد)). چرا که بیرون از موقعیتی که برای خود ((آفریده)) نه معنایی مورد نظرش است نه مسئولیتی و نه حتی زیستی. جای جای فیلم دختر به تمامی کسانی که قصد بیرون راندن او از معنایی که برای خودش آفریده را دارند پرخاشگگری میکند و به چیزی به غیر از ((واقعیتِ موقعیتی که درک کرده و آفریده)) راضی نیست.
پایان این تحلیل را با اشاره ای به اندیشه ای کانت که اگزیستانسیالیست ها از زیر شنل او سربرآوردند، میبندیم. امانوئل کانت (1724-1804) معتقد بود شناخت وقتی حاصل می شود که ذهن در برابر عین قرار بگیرد. و انقلابی که او پدید آورد این بود که فهم ما با شیء {یا رویدادهای بیرونی} منطبق نمی شود، شیء {یا رویدادهای بیرونی} است که با فهم ما منطبق می شود. به عبارتی ساده تر ذهن ما یا همان فاعل شناسایی عین را می سازد (فولادوند، 1394). (نقل قول غیرمستقیم از مقدمه ی کتاب فلسفه کانت تالیف کرونر، به قلم فولادوند)
ارتباط سخن کانت با فیلم در آن جاست که معنا و مسئولیتی که دختر فیلم برای موقعیت های خویش می آفریند در واقع دارد (بنا به تحلیل کانتی) رویداد های بیرونی را با فهم خویش منطبق میکند. پس اوست که در موقعیت های خویش معنا می آفریند و اوست که آگاه از مسئولیت خویش شده و تن به جهان خود می دهد.
منابع:
– یالوم، اروین (1980) ، روان درمانی اگزیستانسیال. ترجمه سپیده حبیب(1392) نشر نی.
– کرونر، اشتفان. فلسفه ی کانت. ترجمه ی عزت الله فولادوند. نشر خوارزمی.