درمان گشتالتی از نظر جرالد کوری (2)

چاپ مقاله

درمان گشتالتی از نظر جرالد کوری (2)

اگر قسمت اول درمان گشتالتی از نظر کوری را مطالعه نکردید، در اینجا حتما بخوانید.

محدودیتهای درمان گشتالتی و انتقادهای وارد شده به آن

بیشتر انتقادهای من از درمان گشتالتی به مدل قدیمی تر آن، یا سبک فریتز پرلز مربوط می شود که بر مواجهه تأکید داشت و عوامل شناختی شخصیت را دست کم گرفت. این سبک درمان گشتالتی به استفاده از فنون برای مواجهه دادن درمانجویان و ترغیب کردن آنها به تجربه کردن احساساتشان توجهٔ بیشتری می کند. درمان گشتالتی امروزی راه درازی را طی کرده و به آموزش نظری، تفسیر نظری، و عوامل شناختی در کل، توجه بیشتری کرده است.

در درمان گشتالتی، درمانجویان افکار خود را روشن می کنند، عقاید خویش را کاوش می کنند، و به تجربیاتی که در درمان از خاطر می گذرانند، معنی میدهند. درمانجویان در انجام آزمایش ها نقش فعالی را برعهده گرفته و به صورت تجربی یاد می گیرند. بر تسهیل کردن فرایند خودیابی و یادگیری درمانجویان تأکید می شود. این فرایند یادگیری تجربی و خودگردان بر اعتقاد اساسی به خودگردانی ارگانیزمی استوار است، بدین معنی که درمانجویان از طریق آگاهی و ارتباط بهتر با محیط، به واقعیت های خویش می رسند. اما به نظر من چنین می نسبت از آموزش مناسب درمانگر بهره مند.

نظریه شخصیت در گشتالت درمانی
چند هشدار

معمولاً درمانگران گشتالتی بسیار فعالند، و اگر از ویژگیهایی که زینکر (۱۹۷۸) بر شمرده برخوردار نباشند – شفقت، وقت شناسی، خلاقیت، همدلی، و محترم شمردن درمانجو – آزمایشهای آنها نتیجهٔ عکس می دهد. درمانگرانی که پایهٔ محکمی در نظریه و کاریست درمان گشتالتی ندارند، فنون فریتز پرلز را اجرا کرده اند که به سوءاستفاده از قدرت انجامیده است. درمانگران بی کفایت ممکن است برای تحریک کردن احساسات و گشودن مشکلاتی که درمانجویان آنها را از آگاهی کامل دور نگه داشته اند، از فنون قوی استفاده کنند و بعد از اینکه تخلیه هیجانی چشمگیری داشته اند، آنها را رها کنند.

این ناتوانی در باقی ماندن با درمانجویان و کمک کردن به آنها برای آگاهی یافتن از آنچه تجربه کرده اند و بستن این تجربه زیانبخش بوده و کاربست غیراخلاقی محسوب میشود. کاربست اخلاقی، به آموزش مناسب او , سرپرستی درمانگران بستگی دارد، و محدودیت عمدهٔ گشتالت یا هر درمان دیگری، مهارت، تحت نظارت، مشاهده کردن درمانگرا آموزش، تجربه، و قضاوت درمانگر است.