خسته از کمک کردن: چگونه با فرسودگی شغلی مقابله کنیم؟

چاپ مقاله

چگونه با فرسودگی شغلی مقابله کنیم؟

احتمالا شما هم صبح هایی را تجربه کرده اید که حوصله رفتن به محل کار (همان کلینیک خودمان) را نداشته اید. با هزار زحمت و غرولند و بد و بیراه به زمین و زمان در کلینیک حاضر شده اید و مراجعان را پذیرفته اید. در جلسات مشاوره حال خوبی نداشته اید، مراجعان را بابت اشتباهاتی که داشته اند سرزنش کرده اید و جلسات برایتان رنج آور بوده است. حتی ممکن است در کلینیک به همکاران، منشی و حتی مدیر مرکز برخورد بدی نشان داده باشید و این حال و روز به خانه هم سرایت کرده باشد. تبریک میگم؛ شما دچار فرسودگی شغلی شده اید!

یالوم می گوید: «به ندرت پیش می آید همکاران روان درمانگرم از فقدان معنا در زندگی شان شکایت کنند. زندگی یک روان درمانگر سراسر خدمت است، خدمتی که در آن هر روز از خواست های شخصی مان می گذریم تا به نیازهای دیگری پاسخ دهیم و به رشد دیگری چشم بدوزیم. ما لذت را نه فقط در جریان رشد بیمارمان، که همچنین در موجی می یابیم که بیمار ایجاد می کند؛ تأثیر مثبتی که بیمار بر زندگی اطرافیانش می نهد.» اما بیایید با خودمان روراست باشیم، آیا ما هر روز حالمان اینقدر خوب است؟ به طور قطع تمام روان درمانگران تجربه ای مانند آنچه در بند اول توصیف شد را داشته اند؛ یعنی فرسودگی شغلی.

اگر بخواهیم فرسودگی شغلی را خیلی راحت تعریف کنیم، می شود “حال بد نسبتا ماندگار درمانگر” که با علائم بسیاری خود را نشان می دهد: بی حوصلگی، نگرش منفی، تحریک پذیری، عدم رضایت یا رنج کشیدن از شغل و حتی دست زدن به کارهایی که از نظر اخلاقی درست نیست. ادامه دار شدن این شرایط باعث می شود که فرد در حیطه های دیگر زندگی (از جمله جسمانی، اجتماعی و خانوادگی) نیز دچار مشکل شوند.

افرادی که برای مواجهه با فرسودگی شغلی خود برنامه ای ندارند و اقدام مناسبی نمی کنند دچار افت عزت نفس، مشکل در روابط شخصی و بروز رفتارهای نامناسب در تعامل با اطرافیان می شوند. علاوه بر این افت عملکرد این افراد باعث می شود تا جلسات مشاوره موثری نداشته باشند و بیشتر از آنکه مفید باشند آسیب زننده باشند.

 خسته از کمک کردن: چگونه با فرسودگی شغلی مقابله کنیم؟

علل بروز فرسودگی شغلی چیست؟

عوامل زیادی ممکن است باعث شود تا یک مشاور دچار فرسودگی شغلی شود. اما پیش از پرداختن به آنها نباید فراموش کرد که ماهیت شغل مشاوره و رواندرمانی فرسودگی شغلی زیادی را به همراه خود دارد. علت آن اهمیت رابطه درمانی و همدلی مورد نیاز برای این کار است. فراموش نکنید که هیجان (بخصوص منفی) مانند یک بیماری مسری می تواند به افراد منتقل شود و چه چیزی بهتر از همدلی برای انتقال این بیماری؟ و البته در رابطه درمانی شما به عنوان مشاور انرژی بسیاری بیشتری مصرف می کنید تا مراجع و همین امر شما را ضعیف می کند.

جدای از ماهیت شغل، اولین چیزی که برای هر درمانگری فرسودگی می آورد یادگیری است. درمانگران تازه کار تا مدت ها بعد از شروع کار در کلینیک همچنان در حال یادگیری هستند، بخصوص افرادی که کار خود را در ایران آغاز می کنند چراکه عموما آنچه را که باید در عمل داشته باشند را در محیط دانشگاهی و آکادمیک کسب نکرده اند. این فشار حضور در جلسه درمان و روبرو شدن با مراجعین و مشکلاتی که چالش برانگیز است به خودی خود فرسودگی شغلی را به همراه خواهد داشت.

دومین عاملی که باید بدان اشاره کرد فشارهای خارج از کلینیک می باشد. ممکن است شما درگیر آموزش آکادمیک، آزمون جامع، پایان نامه و امثال آن یا مسائل اقتصادی یا خانوادگی باشید. به هیچ وجه نباید فشارها و مسائلی مانند این موارد را مورد غفلت قرار داد.

سومین عامل عدم وجود مرزهای هیجانی و فشارهای هیجانی وارده بر درمانگر است. حدودا تمام درمانگران تازه کار با این امید و آرزو که قرار است مشکل تمام بشریت (بخصوص آنهایی که مراجعه می کنند) را حل کنند وارد این فضا می شوند و همین عامل باعث می شود تا با کوچکترین مسئله ای احساس شکست و فشار روانی زیادی کنند. بعلاوه این اندیشه تبعات دیگری به همراه خود دارد که به “خود را وقف مراجعین کردن” می توان اشاره کرد. بدین ترتیب شخص زمانی را که باید به خود و خانواده اش اختصاص بدهد نمی دهد و دچار فرسودگی می شود. اما تعیین نکردن مرزهای هیجانی تنها یک جنبه از داستان است. درمانگران در جلسه با مراجعین خودکشی گرا، عصبانی یا وابسته طرف حساب خواهند شد. این مراجعین به خودی خود فشار زیادی را انتقال می دهند و کار کردن با این مراجعین فرسودگی زیادی را به دنبال دارد.

چهارمین عاملی که فرسودگی به همراه می آورد بینش یافتن مشاوران و رشد آنهاست. اگرچه این عامل به خودی خود منفی نیست اما در وهله اول بینش یافتن مشاور از مشکلات و مسائل شخصی باید قبل از ورود به کار حرفه ای رخ داده باشد (که به تجربه مشاوره گروهی به نظر می رسد که بهترین راه باشد) و مشاور باید بتواند بینش کسب شده و تبعات آن را مدیریت کند. برای مثال این بینش ممکن است به تجدیدنظر شخص در زندگی شخصی یا خانوادگی اش منجر شود.

خسته از کمک کردن: چگونه با فرسودگی شغلی مقابله کنیم؟

در مقابل فرسودگی شغلی چه کنیم؟

برای مقابله با فرسودگی شغلی پیشنهادات زیادی وجود دارد که در اینجا تلاش داریم به گلچینی از آنها اشاره کنیم.

نخستین کار این است که نشانه های فرسودگی شغلی را بشناسیم و به محض مشاهده آنها به سراغ مقابله برویم. به تعویق انداختن این کار باعث شدت و عمق گرفتن مسئله می شود. همچنین سعی کنید تا پیشگیری های بهتری را جایگزین پیشگیری های فعلی خودتان کنید، چراکه احتمالا عدم کارایی این پیشگیری ها کار را به اینجا کشانده است.

دوم آنکه زمانی را تعیین کنید که به اصطلاح خودتان را شارژ کنید. افرادی که برنامه فشرده ای دارند یا به هیچکدام از کارهایشان نمی رسند، یا همه را نصفه کاره انجام می دهند و یا در مدت کوتاهی پس از انجام دادن آن به اصطلاح کم می آورند. شما روبات نیستید. برای این زمان های شارژ پیشنهاد می کنیم که به تفریح یا فعالیت های معنوی بپردازید. (سیستم حمایت معنوی و اعتقادی خود را جدی بگیرید)

سومین پیشنهاد این است که فراموش نکنید که شما هم مانند مراجعین خود و هر شخص دیگری انسانید، احتمالا همسر و فرزندانی دارید که موظفید به آنها رسیدگی کنید و نمی توانید تمام وقت در دسترس مراجعین باشید. همچنین شغل شما همانند هر شغل دیگری دارای ساعت کار مشخص می باشد و خارج از آن نمی توانید خدمتی ارائه دهید.

چهارمین راهبرد داشتن یک سیستم حمایت اجتماعی متشکل از همکاران و متخصصان است تا با آنها در مورد احساسات و تجربیات خود صحبت کنید. این کار به شدت در بهتر شدن حال و در عین حال عملکرد حرفه ای شما تاثیرگذار است. آنچه که در این دیدارها علاوه بر به اشتراک گذاشتن احساسات و تجربیات رخ خواهد داد، تعدیل انتظارات از خودتان و جلسات مشاوره ای که دارید خواهد بود. همچنین اگر امکان سوپرویژن از جانب همکاران یا اساتید وجود داشته باشد به طور قطع می تواند به عنوان یک گزینه در مورد آن فکر کرد.

آخرین راهی که می توانیم پیش پای شما بگذاریم این است که به مشاوره فردی بروید. ممکن است که قدری تعلل کرده باشید و فرسودگی شغلی شما عمق پیدا کرده باشد و به راحتی نتوانید از پس آن بر بیایید.