خانواده درمانی مبتنی بر روابط فردی (2)

چاپ مقاله

خانواده درمانی مبتنی بر روابط فردی(2)

 

قبل از این مقاله :

[irp posts=”8265″ name=”خانواده درمانی مبتنی بر روابط فردی (1)”]

پدیده انتقال

به عبارت دیگر، آنها از پدیدهٔ انتقال استفاده می کنند؛ این انتقال میان اعضای خانواده، اعضای خانواده و درمانگر، و مخصوصاً میان خانواده در قالب یک گروه با درمانگر اتفاق می افتد. این پدیده قسمت مهمی از درمان است، زیرا در طی جلسات درمان و در پاسخ به موضع بی طرف درمانگر، «عطش پیوند جویی»” – تکرار ارتباطهای دوران کودکی با مراقبان متعلق خانوادهٔ مبداً را فرا می خواند.

 

خانواده درمانی مبتنی بر روابط فردی

در همان حال، درمانگر در پاسخ به این تلاشهای خانوادگی د جار انتقال متقابل می شود و کشمکشها و منازعات درونی گذشتهٔ خودش را به صورت ناهشیار احیا می کند. اگر درمانگر در خلال خودکاویها، آموزش، و نظارتهایی که قبلاً برایش آرایه شدهاند مشکل خود را بخوبی حل و فصل کرده باشد، این جنبهٔ خطرناک از روابط فردی می تواند به احساس همدلی بیشتر درمانگر نسبت به آسیب پذیریها و کشمکشهای خانوادهٔ مزیور مبدل شود. همان طور که دیوید شارفی خاطرنشان ساخته است، درمانگرهای طرفدار روابط فردی به این طریق می توانند کاری کنند که شخصاً متفاوتی باشند و بعد، این درک و فهم را به شکل تغییر برای درمانجویای «مبنای پسخورانل دهند».

روش های مورد استفاده در خانواده درمانی مبتنی بر روابط فردی

خانواده درمانگرهای طرفدار نظریهٔ روابط فردی در هنگام ائتلاف درمانی با خانواده یک جو نوازشگر به وجود می آورند و اعضای خانواده در آن حال و هوا می توانند اجزای گمشدهٔ خانواده و همچنین شخصیت خودشان را بازیابند. روابط فردی مشترک خانواده، و همچنین مرحلهٔ رشد روانی – جنسی و نوع سازوکارهای دفاعی که به کار میرود، مورد ارزیابی قرار میگیرد.

برای پیوند دادن اعضای خانواده به یکدیگر از این روشها استفاده می شود: مشاهدهٔ تعامل خانواده، تشویق اعضا به بیان دیدگاههای شخصی و همچنین توجه به دیدگاه دیگران، کسب تاریخچه ای از «اشخاص» درونی شده در هر عضو، و ارایهٔ پسخوراند حاصل از مشاهدات و تفاسیر درمانگر به خانواده. بعداً، برای اینکه خانواده الگوهای خود را تغییر داده و یاد بگیرد که برخوردشان با یکدیگر متناسب با واقعیات کنونی باشد – و نه براساس روابط «فردی» ناهشیار متعلق به گذشته باید به آنها کمک کرد تا الگوهای تعاملی مزمن و همانندسازیهای فرافکن خویش را حل و فصل کنند.

در نهایت…

توفیق درمان را با کاهش نشانه ها در بیماری معلوم نمیسنجند، بلکه با افزایش بینش یا خودشناسی خانواده و بهبود قابلیت آنان در غلبه بر فشارهای روانی تحولی اندازه می گیرند. یک هدف بنیادی برای این قبیل درمانگران عبارت است از تشویق خانواده به حمایت کردن از نیاز به دلبستگی، فردیت، و رشدیافتگی در اعضا.