اهمیت پدیده بزهکاری ؛ بررسی سطوح بزهکاری
چاپ مقالهاهمیت پدیده بزهکاری ؛ بررسی سطوح بزهکاری
جوامع انسانی مـتشکل از افـرادی اسـت که در ظاهر ترکیب مشابهی دارند و با تفاوتهای بـسیار جـزیی از یکدیگر متمایز میشوند،اما همین افراد در ابعاد دیگری چون خصوصیات اخلاقی و رفتاری با یکدیگر متفاوت میباشند.علاوهبر آن،در هر جـامعهای مـوازین کـلی منطبق بر قوانین،مقررات و آداب و رسوم و سنن و قراردادهای اجتماعیای وجود دارد کـه هنجارها و ارزشهای آن جامعه را تشکیل میدهند.بیشتر افراد جامعه،این هنجارها و ارزشها و قوانین و مقررات را میپذیرند و خود را با ارزشها هـنجارهای جـامعهی خـویش وفق میدهند ولی تعدادی
از افراد جامعه نیز رفتار خود را با هنجارهای جـامعه خـود هماهنگ نمیکنند و اصول اجتماعی را نمیپذیرند.ازاینرو، با رفتار و کردار و کنش خویش،اصول و قوانین جامعه را نقض مـیکنند کـه ایـن امر،سبب ایجاد ناهنجاری و بروز آسیبهای اجتماعی میشود.دگرگونی زندگی انسانها،اجـتماعها و نـهادهای بـرخاسته از ساختارهای اجتماعی نیز در گذر زمان،متحول و این امر سبب میشود که انسان در جریان زنـدگی اجـتماعی خـویش درگیر معضلات و مشکلات جدیدی شود.
همچنین میزان انطباق فرد با اجتماع به فراخور اعـتقادها رسـمها،سنتها،باید و نبایدها و…متفاوت استدر این میان تنوع رفتارها و کردارهای افراد ناشی از طـبع و سـرشت هـر انسانی به وجود آمده است که سبب ناهمگونی رفتارها میشود.ازاینرو برخی از افراد از هـنجارهای اجـتماعی پیروی نمیکنند و رفتارهای نابهنجار از خود بروز میدهند.
به بیان دیگر،مطابقت نداشتن رفـتارهای فـرد بـا هنجارهای اجتماعی با عنوانهایی چون انحراف،بزه،جرم،کجروی نـاهنجاری و…مـطرح میشود.این پدیده، از جمله آسیبهای اجتماعی شناختهشدهای است که عاملهای بسیاری در شـکلگیری آن نـقش دارنـد.
ضرورت کاستن از تعداد فعالیتها بزهکارانه،بسیاری از محققان را بر آن داشته است تا مهمترین عاملهایی را که بـاعث مـیشوند،افـراد به کارهای بزهکارانه مبادرت ورزند،بررسی کنند.
سطوح بزهکاری
بهطور عمده در این مورد اتـفاق نـظر وجود دارد که پدیدهی بزهکاری در سه سطح اجتماعی،فردی و خانوادگی باید مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد.مـطالعات و تـحقیقاتی که انجام شده است این نتیجه را داشتهاند که عاملهایی همچون میزان دسـترسی بـه ابزارهای خشونتآمیز،توزیع امکانات آموزشی نابرابر و مـیزان پخـش و بـه تصویر کشیدن خشونت در رسانهها ممکن است بـاعث گـرایش نوجوانان به رفتارهای بزهکارانه شود.همچنین عوامل فردی که در دوران کودکی فرد خودنمایی مـیکند،نـظیر انواع رفتارهای ضد اجتماعی و نـابهنجار و خـلقوخوی تند و خـشن نـوجوان را در سـالهای بعد در معرض مشکلاتجدی قرار میدهند.سـرانجام،مـتغیرهای خانوادگی بسیاری برای درک بهتر سببشناسی بزهکاری نوجوانان و نقش پررنگتر اینعامل مـوردمطالعه قـرار گرفتهاند.
شدت فعالیتهای بزهکارانه
افزایش و شدت فعالیتهای بزهکارانه در مـیان نوجوانان و هزینههای سنگین آنـها بـرای جامعه و دولت،این حقیقت را آشکار مـینماید کـه بزهکاری یک موضوع مهم برای تمام کشورها است.برای نمونه،در ایالات متحده،هـر روز 1234 نـوجوان از خانه فرار میکنند و 2255 نوجوان از مـدرسه اخـراج مـیشوند،هر 5 دقیقه یـک نـوجوان دستگیر و هر 2 ساعت یـک کـودک به وسیله اسلحه کشته میشود.
بسیار گفته میشود بیشتر نابهنجاریها و انحرافهای افراد به ویـژه نـوجوانان و جوانان ناشی از عقدههای دوران کودکی است کـه بـه علتهای گـوناگون در دوران کـودکی شـکل میگیرد و در بزرگسالی به صـورت یک عمل مجرمانه ظاهر میشود.شیوههای ناصحیح و نادرست تربیت آنان،توجه نکردن به خواستههای طـبیعی و نـیز سختگیریهای بیمورد از عمده دلیلهای ایجاد و تـشکیل عـقدههای روانـی ایـن گـروه به شمار مـیآید.
اهمیت پدیده بزهکاری
پدیدهی بزهکاری اطفال و نوجوانان امروزه تا حدودی مشکل و معضل اجتماعی بیشتر جوامع است.اگـر ایـن مـسالهی اجتماعی در سالهای اخیر،ویژهی کشورهای پیشرفتهی صـنعتی بـوده اسـت،هـماکنون بـا تـوسعهی صنعت در بیشتر کشورهای جهان و یا انتقال عوارض آن و گسترش شهرنشینی در دنیا،این پدیده،جهانی شده است.بنابراین برخلاف تصور برخی گروهها،بزهکاری اطفال پدیدهی جدیدی نیست.زیرا بـررسی تاریخی آن حکایت از دیرینگی آن دارد. اهمیت این پدیده،به حدی بوده است که در قوانین دیرینهی بسیاری از ممالک،مقررات ویژهای برای این دسته از مجرمان پیشبینی شده بود.
از دیدگاه جامعهشناختی و آسیبشناختی،پدیدهی بـزهکاری، یـک بیماری اجتماعی تلقی میشود بهطور مسلم،به منظور مبارزه با هر بیماری و مسالهای باید زمینهها و ریشههای پیدایش هر وقوع آنرا شناخت و تدبیرهایی برای حل ریشهای معضل در میان افراد جـامعه بـه ویژه آسیبپذیرترین قشر آن،یعنی کودکان و نوجوانان اندیشید.
دلایل اهمیت بزهکاری
یافتههای مطالعاتی متعدد نشان میدهند که توجه به پدیدهی بزهکاری نوجوانان از چند وجه متمایز حایز اهـمیت اسـت:
نخست،به این دلیل کـه گـرفتاری آنان به مثابه آیندهسازان یک جامعه،فرصتهای جبرانناپذیری به لحاظ تحصیل و کار برایشان به وجود میآورد.
دوم،رنج و ناراحتی خانوادههای کودکان و نوجوانان بزهکار به لحـاظ سـلامت اجتماعی قابل توجه و بـه بـیان دقیقتر موجب تنش و ناسازگاری با همسایگان و دیگر افراد جامعه میشود و با مخدوش شدن حس اعتماد و اطمینان عمومی و بیمیلی آن به همنوایی با مردم میانجامد.
سوم،توجه نداشتن و یا کمتوجهی به ایـن مـوضوع در مراتب بعدی موجب پرداخت و صرف هزینههای کلان مالی در بخشهای مختلف از قبیل مدیریت اداری و مالی کانونهای اصلاح و تربیت،کارآموزی،عوامل انتظامی،دادگاههای ویژه و …خواهد شد.
بیشک محیط خانواده،مهمترین عامل موثر در تـکوین و تـحول شخصیت کـودک است.اگر محیط خانواده،سالم و مناسب باشد،کودک اعتماد به نفس،مهر و محبت،ایثار و فداکاری، استقلال،قـدرت پذیرش مسئولیت،همنوایی و انطباق و تمام وجوه مثبت یک شخصیت سالم را اخـذ مـیکند.بـرعکس در خانوادهی ناسالم،رشد طبیعی به کندی صورت میگیرد و زمینهی بزهکاریها فراهم میشود.