افسردگی چیست؟ انواع افسردگی و افسردگی در نوجوان – قسمت دوم

افسردگی چیست؟ انواع افسردگی و افسردگی در نوجوان – قسمت دوم

 

 

افسردگی نوجوانی

افسردگی نوجوانی و جوانی مجموعه ای از نشانه های گوناگون و اختلالات رفتاری و شخصیتی خاص، مانند انزواطلبی و خودآزاری را به همراه دارد. درواقع نشانه های افسردگی در دوره نوجوانی بسیار متغیر است. افسردگی نوجوانی به صورت های مختلف از جمله: واکنش اضطرابی افسرده وار، افسردگی مبتنی بر احساس ناکامی خود، حقیر پنداری، افسردگی مبتنی بر احساس رهاشدگی یا به صورت افسردگی پنهان پدیدار می گردد. برخی از پژوهشگران اعتقاد دارند که نمی توان چهارچوب مشخص و واضحی برای افسردگی نوجوانی تعیین کرد، زیرا افسردگی دوره نوجوانی عمومأ تعدادی از علائم اختلالات دیگر را نیز با خود به همراه دارد…

علائم افسردگی

افسردگی به طورکلی شامل علائم گوناگونی است که مهم ترین آنها عبارت اند از: کاهش تمرکز و توجه به کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس؛ غمگینی؛ احساس ناکامی در مورد زندگی؛ آشفتگی در خواب، اشتها، تمرکز و انرژی کاهش علاقه با لذت نسبت به همه فعالیت های روزمره و یا اغلب آنها؛ دیدگاه بدبینانه نسبت به آینده؛ احساس بی ارزشی یا گناه بی مورد ؛ افكار مکرر مرگ با گرایش به خودکشی .

برخی از علائم خاص افسردگی

برخی از علائم خاص افسردگی نوجوانی عبارت اند از

-ضعف در مهارت های اجتماعی

– اضطراب اجتماعی و سطوح بالای اضطراب ناشی از سایر منابع استرس زا

– عدم تمایل حتی برای شرکت در فعالیت های خوشایند

– بروز مشکلات و نارسایی های تحصیلی

– مواجه شدن با اتفاقات تتش را به طور مکرر

– اختلالات رفتار و سلوکی

– اختلالات تغذیه ای، به ویژه در دختران نوجوان

– گرایش به برخی ناهنجاری های اجتماعی و بعضا استفاده از سیگار و…

– فکر کردن در مورد خودکشی

 

افسردگي بزرگسالی و افسردگی در دوره نوجوانی

بین علائم افسردگي بزرگسالی و افسردگی در دوره نوجوانی شباهت زیادی وجود دارد. بر اساس آخرین معیار راهنمای آماری و تشخيصي اختلالات روانی انجمن روان پزشکی آمریکا (۲۰۱۳)، افسردگی اساسی دوره نوجوانی حداقل پنج نشانه از نشانه های زیر را شامل می شود:

– خلق افسرده با خلق تحریک پذیر در بیشتر اوقات روز

-کاهش قابل توجه در علاقه نسبت به کلیه فعالیت ها، حتی فعالیت های خوشایند و لذت بخش

– افزایش یا کاهش در اشتها نسبت به غذا

-تغییر در وزن و در مواردی ناتوانی در به دست آوردن وزن اضافی لازم برای سلامتی

– کم خوابی یا پرخوابی

– آشفتگی و کندی روانی-حرکتی

– خستگی، کوفتگی، بی رمقی و احساس کاهش انرژی حیاتی

– احساس گناه افراطی، احساس بی ارزشی و بی کفایتی

-کاهش توانایی در فکر کردن، از دست دادن تمرکز و ناتوانی در تصمیم گیری ها

-تشدید افکار مربوط به مرگ و خودکشی و یا طرح هایی برای آن

البته فرای افسردگی نوجوانی، بعضی از نوجوانان نیز دچار افسردگی جزئی و برخی نیز دچار افسردگی اساسی می شوند. افسردگی جزئی زمانی رخ می دهد که افسردگی بر خلق فرد غالب است، اما همه جنبه های زندگی او را در برنمی گیرد، درحالی که افسردگي اساسي نوجوانی و بزرگسالی در حدی است که همه جنبه های زندگی فرد را در برمی گیرد.

دلیل شیوع افسردگی در نوجوانان

در سال ۲۰۰۴ فیتزپاتریک و شری در کتاب خود با عنوان «روش های مقابله با افسردگی نوجوانان» (۱۳۸۷)، بیان کردند که سال های نوجوانی می توانند سال های مشکل آفرینی باشند چراکه نوجوان جهت انطباق با دیگر همسالان خود فشار زیادی را احساس می کند. در این سنین نوجوانان اغلب قادر به توصیف احساسات خود نیستند ؛ ازاین رو ترجیح می دهند و در خودشان باشند.

میکوچی (۱۳۸۴) دلايل شيوع افسردگی در نوجوانان را این گونه جمع بندی می کند تغییرات رشید؛ عوامل هورمونی تغییرات جسمی ناشی از بلوغ در دختران نوجوان و احساس نامناسب بودن ظاهر؛ کسب توانایی های جدید در زمینه تفکر انتزاعی و تأمل و تعمق در مورد خود ؛ تضاد با خانواده؛ افزایش فشارهای فرهنگی در زمینه مستقل شدن نوجوان به دلیل عدم آمادگی پذیرش این نقش از سوی او و درعین حال جدایی از والدين. میکوجی علاوه بر این، احساس جدایی عاطفی و گسستن از روابطی حامی و اطمینان بخش را موجب افسردگی و خودکشی نوجوانان می داند. او سرمایه گذاری عاطفی والدین و پیوند دوباره نوجوان با خانواده را کلیدی برای مقابله با افسردگی و خودکشی عنوان می کند.

گور” و همکاران (۱۹۹۲) نیز در زمینه دلایل افسردگی، جدایی یا طلاق والدین، مشکلات مالی و تغییر مدرسه را به تغییرات اجتماعی و تغییرات بیولوژیکی اضافه می کنند و فرآیندهای خانوادگی و عوامل اجتماعی اقتصادی را در کاهش افسردگی مؤثر می دانند، برنز و همکاران (۲۰۰۴) در زمینه دلایل افسردگی نیز دلایل مختلفی همچون شکست های تحصیلی پی در پی، فقدان جو خانوادگی حمایت کننده، درگیری والدین با یکدیگر، طلاق و جدایی والدین و عزت نفس ضعیف را مطرح کردند

آبل و هائونسینگر (۲۰۱۳) در کتاب خود با عنوان « رفتاردرمانی شناختی در درمان افسردگی کودکان و نوجوانان ، ژنتیک را نیز به دلايل ذكرشده اضافه می کنند؛ این دو معتقدند که افسردگی حداقل یکی از والدین، تأثیر زیادی در افسردگی فرزندان دارد. در زمینه نقش تغییر مدرسه در افسردگی، و یگفیلد و همکاران (۲۰۰۶) نیز انتقال از دوره راهنمایی به دبیرستان را برای بسیاری از نوجوانان، مرحله حساس و دشواری می دانند.