اختلال رفتاری پرخاشگری در نوجوانان – قسمت اول

چاپ مقاله

اختلال رفتاری پرخاشگری در نوجوانان – قسمت اول

پرخاشگری و خشونت

 یکی از اختلالات رفتاری که نوجوانان از خود بروز می دهند، رفتار پرخاشگرانه و خشونت آمیز است؛ این رفتارها در خانواده، مدرسه و ارتباط با همسالان می توانند پیامدهای جبران ناپذیری را به وبال داشته باشند، در ادامه به تعریف مفاهیم پرخاشگری و خشونت پرداخته می شود.
تعریف پرخاشگری و خشونت کراهه (۱۳۹۰) در کتاب خود به نام ، پرخاشگری از دیدگاه روانشناسی اجتماعی» مبحث پرخاشگری را به صورت گسترده مورد بررسی قرار داده است. او به نقل از بارون و ریچاردسون (۱۹۹۴)، پرخاشگری را رفتاری با هدف صدمه زدن یا آسیب رساندن به موجود زنده ای که سعی دارد از چنین آسیبی اجتناب کند، تعریف می کند. کراهه (۲۰۰۷) در جایی دیگر، پرخاشگری را رفتاری آگاهانه میداند که منجر به آسیب روحی وبا بدنی به شخصی دیگر می شود.
معمولا در کنار مفهوم پرخاشگری واژه خشونت به کار برده می شود. همان طور که ذکر شد، منظور از پرخاشگری أعمال خصمانه ای است که از روی عمد صورت میگیرد و به افراد و اشیا آسیب می رساند، اگر انسان نتواند پرخاشگری خود را ابراز کند، نیروی پرخاشگری اش انباشته می شود و سرانجام به شكل خشونت مفرط ظاهر می شود. از دیدگاه کراهه (۱۳۹۰)، خشونت زیر مجموعه پرخاشگری است و به اشکال شدید پرخاشگری فیزیکی اطلاق می شود.

اختلال رفتاری پرخاشگری در نوجوانان - قسمت اول

رفتار پرخاشگرانه از اوایل دوران کودکی

بر اساس تحقیقات کراهه، رفتار پرخاشگرانه از اوایل دوران کودکی بروز می یابد و از دوره پیش دبستانی به بعد این رفتار در پسران بیشتر از دختران دیده می شود. این در حالی است که از دیدگاه ویزیت (۲۰۱۴)، تفاوتی میان میزان پرخاشگری دختران و پسران وجود ندارد و تفاوت اصلی تنها در نحوه بروز آن است. تحقیقات در زمینه تفاوت های جنسیتی نشان می دهد. که پسران بیش از دختران در رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه خود از نیروی بدنی استفاده می کنند، درحالی که دختران بیشتر به جدال های لفظی متوسل می شوند. به عبارتی دیگر، زنان بیشتر از مردان به شیوه های غیر مستقیم متوسل به ارتباط پرخاشگرانه می شوند.

دلایل پرخاشگری و خشونت

در مورد دلایل پرخاشگری، علاوه بر تبیین های زیست شناختی، گروهی از نظریه پردازان مانند فرويد و لورنز پرخاشگری را غریزی و قطری و گروهی دیگر مانند بندورا آن را محصول عوامل اجتماعی و محیطی می دانند. از جمله متغیرهای محیطی و اجتماعی که در بروز رفتارهای پرخاشگرانه نقش بسزایی دارند، می توان به الكل و گرما اشاره کرد. عواملی مانند ازدحام، سروصدا و آلودگی هوا را کمتر می توان در این زمینه تأثیرگذار دانست، هرچند این موارد نیز در تقویت گرایش های پرخاشگرانه نقش زیادی دارند (کراهه، ۱۳۹۰)

در ادامه، در ارتباط با رفتارهای پرخاشگرانه در نوجوانان، خشونت در سه سطح خانواده مدرسه، رسانه و فضای مجازی، به عنوان سه عامل تأثیرگذار در جامعه پذیری نوجوانان مورد بررسی قرار می گیرد

خشونت در خانواده

در تصویر ایده آلی که هر شخصی از خانواده خوشبخت دارد؛ صمیمیت، عشق و احترام موج می زند و خشونت جایی ندارد، اما واقعیت این است که بر اساس دیدگاه گلس (۱۹۹۷). انسان ها در میان خانواده و توسط اعضای خانواده خود، بیش از هر جا و هر فرد دیگری هدف قتل، حملات فیزیکی، لگد خوردن، کتک خوردن و سیلی خوردن قرار می گیرند.
از آنجایی که خشونت در فضای خصوصی خانواده صورت می گیرد، پنهان کردن آن از دید دیگران آسان تر است و مورد پیگیری و انتقاد قرار نمی گیرد. کودکان، زنان و سالمندان از قربانیان خشونت خانگی محسوب می شوند. کودکانی که در خانواده مورد خشونت و اذیت و آزار قرار می گیرند، این مسئله را فاش نمی کنند، زیرا واهمه دارند که دیگران آنان را دردسرساز و با دروغ گو خطاب کنند، زنان، با نیت تظاهر به داشتن خانواده ای سالم، رفتارهای خشونت آمیز را پنهان می کنند، سالمندان نیز از بیم انتقال به خانه سالمندان، نهایت تلاش خود را می کنند تا مورد خشونت قرار گرفتن خود را با کسی در میان بگذارند.

آزار جنسی

آزار جنسی عبارت است از برقراری تماس جنسی میان یک بزرگسال و یک کودک، با هدف ارضای جنسی فرد عامل، حدود ۷۵ تا ۸۰ درصد از عاملین آزار جنسی را آشنایان قربانیان تشکیل می دهند و درصد بیشتر این عاملان آزارگری جنسی مرد هستند. عوامل خطر آفرین در این زمینه عبارت اند از: معلولیت کودک؛ جامعه ستیزی مادر؛ پروز رویدادهای منفی در زندگی حضور پدرخوانده در خانواده، احتمال آزار جنسی در دختران سه تا چهار برابر پسران گزارش شده است، به ویژه اگر در خانه پدرخوانده خود زندگی کنند کراهه (۱۳۹۰) معتقد است که پیامد آزار جنسی کودک در دوره نوجوانی و بزرگسالی به شکل افسردگی، اضطراب، عزت نفس پایین، اختلال خوردن و داشتن مشکل ارتباطی صمیمانه با فرزندان و همسر بروز می یابد.

بدرفتاری روان شناختی

این بدرفتاری ها شامل آسیب های شناختی و هیجانی است، مانند: ناسزاگویی و تحقیر کلامی، ترساندن کودک، عدم محبت و رسیدگی عاطفی از سوی مراقبان و رفتارهایی که به رشد قوای ذهنی او آسیب می رساند. منزوی کردن، تهدید به بیرون کردن از خانه. داد زدن و طردشدن نیز بخش دیگری از این بدرفتاری ها را شامل می شوند. این نوع بدرفتاری ها در ارتباط با دختران کمی بیشتر است و با افزایش سن کودک افزایش می یابد. پیامدهای بدرفتاري روان شناختی بر اساس پژوهش میلر، پرین وپرین (۱۹۹۹) این گونه دسته بندی شده اند:

– ناسازگاری میان فردی: دل بستگی تاایمن به مراقب؛ سازگاری پایین اجتماعی؛ داشتن دوستان محدود؛ مشکل در ارتباط با همسالان

– آسیب های شناختی: مشکلات تحصیلی پیشرفت تحصیلی کم؛ آسیب در خلاقیت؛ کا حل مسئله و توانایی شناختی

– مشکلات عاطفی- رفتاری، پرخاشگری؛ اختلال رفتاری در کلاس؛ رفتار خودتخریبی اضطراب؛ احساس شرم و گناه؛ بدبینی و منفی گرایی؛ اتکا به بزرگسالان برای دریافت محبت، کمک و حمایت .