قابل توجه مشاوران: طلاق هم انواع دارد!
چاپ مقالهقابل توجه مشاوران: طلاق هم انواع دارد!
طلاق و جدایی نه تنها از جمله اتفاقات پر تنش زندگی افراد است، بلکه برای مشاوران نیز بسیار چالش برانگیز است. این مسئله مخصوصا زمانی فشار بیشتری بر مشاور وارد می کند که به عنوان مشاور فردی یکی از طرفین یا مشاور زوج درمانگر هر دو طرف عمل کرده است و آنها برای حل تعارض یا مشکلی در زندگی خود مراجعه کرده اند اما سرانجامشان تصمیم به طلاق بوده است. این اتفاق به شدت عزت نفس و احساس کارآمدی مشاور را تحت تاثیر قرار داده و زیرسوال می برد. همچنین ممکن است مشاور بابت این اتفاق خود را مقصر بداند، سرزنش کند و احساس گناه داشته باشد.
تمام احساسات و تجربه های مذکور زمانی تشدید می شود که تصمیم برای طلاق یکطرفه باشد. در این موقعیت آشفتگی جلسات را (بخصوص جلسه ای که این مسئله علنا اعلام می شود) فرا می گیرد و چالش مدیریت زوجین علاوه بر مدیریت احساسات خود درمانگر به میان می آید. با توجه به اینکه تصمیم گیری در مورد طلاق و مسئولیت آن با مشاور نیست، وظیفه مشاور علاوه بر کمک به درک و مدیریت احساسات زوجین، کمک به التیام آنهاست؛ چراکه مواجهه با این حقیقت که در حال طلاق گرفتن هستند بسیار دردناک و زجرآور است.
اما در مورد طلاق، افراد سطوح مختلفی از احساسات و واکنش ها را نشان می دهند و در مواقعی ممکن است آنها را درون ریزی کنند. این مسئله به نگرش افراد و نوع مواجهه ای که با طلاق دارند وابسته است. پیش از اشاره به انواع طلاق نگاهی اجمالی به علل طلاق خواهیم انداخت.
چرا طلاق؟
به تعداد انسان های روی زمین که ازدواج می کنند، دلیل و بهانه محکمه پسند برای توجیه طلاق وجود دارد. اینکه افراد کدامیک را انتخاب کنند و به عنوان دلیل اصلی از آن یاد کنند بستگی به خودشان دارد. اما پژوهش های انجام شده در این زمینه نشان داده است که چند مسئله عمده باعث بروز طلاق می شود: روابط فرازناشویی (حدود نصف افرادی که طلاق گرفته اند، چه زن چه مرد، به داشتن رابطه جنسی فرازناشویی اشاره کرده اند)، کشمکش بر سر قدرت، مسائل ارتباطی، انتظارات غیرواقع بینانه و فقدان احساسات عاشقانه.
البته علت طلاق همانطور که بیان شد تنها محدود به موارد ذکر شده نیست، اما این موارد عمده ترین آنها می باشند. جدای از آن باید این نکته را در گوشه ذهن خود داشت که در اتفاقی مانند طلاق بیش از یک علت باید وجود داشته باشد تا فرد یا افراد راضی به تحمل چنین فشار و تصمیم گیری سختی شوند. حال که به صورت اشاره وار علل طلاق بیان شد، باید به سراغ انواع طلاق برویم. در ادامه سعی شده است تا هر کدام به صورت مختصر توضیح داده شود.
طلاق خصومت آمیز
متداول ترین نوع طلاق در سراسر جهان طلاق خصومت آمیز است. زوجین در این شرایط از همدیگر عصبانی و آزرده خاطر هستند، به هر بهانه ای دیگری را متهم می کنند و نسبت به هر چیزی (حتی مشاور) بدبین هستند. ناامیدی در هر دو موج می زند و طرف مقابل را دلیل این احساسات منفی می دانند. حتی ممکن است آنها احساس کنند که فریب خورده اند (چه از طرف مقابل به تنهایی که قرار است از او طلاق بگیرند، چه از شما به عنوان کسی که با او همدستی کرده است!) و اعتماد خود را آسیب دیده می بینند. همانطور پیش تر بیان شد طلاق برای خود مشاوران نیز فرایند پرتنش است که علت عمده آن متداول بودن اینگونه مراجعان می باشد که مشاوران باید آنها را مدیریت کنند.
طلاق انفصالی یا عاطفی
در مواردی نیز این احتمال وجود دارد که زوج از نظر عاطفی و معنوی از همدیگر فاصله گرفته باشند و این فاصله حتی ممکن است خود را به صورت عینی نمایان کرده باشد، بدین صورت که جدا از یکدیگر زندگی کنند. این قبیل افراد ممکن است خونسرد به نظر برسند و از بابت اتفاقی که افتاده است احساس تاسف داشته باشند. در عین حال احساس آسودگی و نوعی رهایی نیز در این افراد قابل رویت است. اما با تمام این توصیفات همیشه باید این آمادگی را داشت که هیجانات ابراز نشده ای وجود داشته باشد و روزی فوران کند (از جمله ناامیدی، خشم و…) که زوج را وارد شرایط طلاق خصومت آمیز کند.
طلاق توافقی (باکلاس و لاکچری!)
در این نوع از طلاق که به ندرت پیش می آید، زوجین با توافق و بدون اینکه یکدیگر را سرزنش کنند یا هرگونه ابراز احساسات منفی نسبت به یکدیگر داشته باشند، به این نتیجه می رسند که ادامه زندگی گزینه مناسبی برای آنها نیست و چاره ای جز طلاق ندارند. در مورد این گروه معمولا این احتمال وجود دارد که احساسات سرکوب شده زیادی را همراه خود داشته باشند اما از بروز آن خودداری کنند. در مورد این نوع از طلاق این احتمال وجود دارد که تمایل داشته باشند که پس از جدا شدن همچنان با یکدیگر در ارتباط بوده و دوست همدیگر باشند. البته توجه داشته باشید که چنین طلاق هایی بسیار نادر است و به عنوان مشاور سعی کنید کمی در مورد زوجینی که اینگونه از یکدیگر جدا می شوند ریشه یابی کنید.
طلاق یکطرفه
شاید بتوان گفت بدترین نوع طلاق، طلاق یکطرفه است. در اینگونه طلاق ها یکی احساس ناراحتی، سرخوردگی و عدم پیشرفت و به عبارتی عدم رشد و درجا زدن دارد در حالیکه دیگری امید دارد، همچنان تلاش می کند و دست و پا می زند تا رابطه را حفظ کند یا بهبود ببخشد، از همسرش همچنان محافظت می کند و از سرانجام می هراسد. حتی ممکن است این احساس در یک طرف وجود داشته باشد که وی در حال رشد است و دیگری درجا می زند. در این نوع از طلاق احساس گناه بابت کاری که انجام نشده است درحالیکه توقع انجام آن می رفته، دلخوری از دیگری بابت حرف های زده یا نزده و قضاوت ها، احساس طرد و نادیده گرفتن شدن عواطف، گریه و تمنا و خواهش برای تلاش در جهت بهبود رابطه قابل مشاهده است. البته احساس سرکوب شدن، نادیده گرفته شدن و در دام دیگری افتادن (یا همان فریب خوردن) در مورد همسری که طلاق را پیش کشیده است رصد می شود.