
تحلیل وجودی فیلم جنایی سون (SE7EN)
تحلیل وجودی فیلم جنایی سون(SE7EN)
تحلیل وجودی فیلم سون :
هفت؛ فیلمی در ژانر معمایی – جنایی با کارگردانی دیوید فینچر که در سال ۱۹۹۵در موضوعی روانشناسی ساخته شده است.
این فیلم داستان قاتلی را روایت می کند که قربانیان خود را بر اساس هفت گناه کبیره ای که مسیحیان به آن اعتقاد دارند به قتل می رساند و بر اساس کتاب کمدی الهی نوشته دانته ساخته شده.در ادامه به تحلیل وجودی فیلم سون میپردازیم.
مشخصات فیلم:
کارگردان: دیوید فینچر
نویسنده: اندرو کوین واکر
بازیگران: برد پیت، مورگان فیریمن، کوین اسپیسی، گوینت پالترو، جان کریستوفر مک گینلی
تاریخ انتشار: 22 سپتامبر 1995
مدت زمان : 127 دقیقه
کشور: ایالات متحده آمریکا
زبان: انگلیسی
خلاصه ای از داستان فیلم:
دیوید میلز (براد پیت)، که به تازگی انتقالی گرفته و ویلیام سامرست (مورگان فریمن)، که بزودی بازنشسته میشود هر دو کارآگاههای جنایی هستند که عمیقاً درگیر پرونده یک قاتل زنجیره ای میشوند. قاتلی که قتلهای خود را به دقت بر طبق هفت گناه کبیره طرحریزی کردهاست: شکمپرستی، طمع، تنبلی، خشم، غرور، شهوت و حسادت…..
تحلیل فیلم با نگاه روانشناسی وجودی:
شاید وقتی برای اولین بار به تماشای این فیلم بنشنید،تصور کنید قصد موعظه و اندرز به تماشاگر را دارد.
درست است دیالوگ های فیلم پر از مفاهیم خداشناسی و الهی می باشد و به مخاطب خود می گوید:
“تنها راه نجات از تمام اتفاقات ، تعالی بخشی روح است” و نویسنده قصد دارد تا به مخاطب خود گناهان را به شکل هر چه زشت تر نشان دهد. در نگاه اول از این فیلم این سوال ممکن است برای شما ایجاد شود که واقعاً خداوند اینقدر ترسناک است و به این وحشتناکی با آفریده های خود برخورد می کند؟ اما زمانیکه به فیلم با دقت بیشتر و برای چندمین بار تماشا کنید متوجه خواهید شد این تعریف از خود ما بر اساس طرز نگاه ما به دنیا و خودمان است.
انتخاب:
یکی از مولفه های وجودی انتخاب است؛ و به این معناست که ما براساس انتخاب های خودمان زندگی می کنیم.
مانند جان دوو (با بازی کوین اسپیسی) قاتل زنجیره ای که خود به انتخاب و اراده خویش دست به قتل افراد می زد. قاتلی که تصور می کرد به اراده و اذن خدا انتخاب و مأمور مجازات کردن افراد بود اما در سکانسی از فیلم متوجه این امر که فرد خود انتخاب کرده می شویم.
جان دوو: ولی من انتخاب نکردم بلکه انتخاب شدم..
ویلیام سامرست: من در اعتقادات تو هیچ شکی ندارم جان..ولی به نظرم می رسه که تو دچار تضادهای فلسفی زیادی هستی..
جان دوو: منظورت چیه؟
ویلیام سامرست: اگر تو انتخاب شدی یعنی توسط یک قدرت برتر اگر تو انجام وظیفه می کنی؟ برای من خیلی عجیبه که اینقدر از کارات لذت ببری، تو از شکنجه دادن اون آدم ها لذت می بردی، این به نظر من با اجرای دستورات بالاتر جور در نمیاید!
جزم اندیشی:
جان دوو نماد فردی دگم اندیش است. کاراکتر جان دوو نشان از فردی با هوش و ذکاوت بالا دارد.
فردی که با داشتن آن همه کتابهای فلسفی و الهیات در خانه خود و آن همه یادداشت ها و برداشتهای خود از دنیا و آدم های درون آن نتوانست دیدی روشن و باز به جهان پیدا کند. شخصیت خودبزرگ بینی جان دوو مانع از ارتباط سالم او با انسانهای دیگر شده بود.در یکی از یاداشتهای خود، جان دوو اشاره می کند؛ روزی در مترو نشسته بود و مردی را دید که از روی ظاهرسازی ، از فرد دیگر می پرسد ، “امروز هوا چطوره؟” و جان دوو متوجه آن ظاهر سازی های زشت انسانی شده و در ادامه می گوید، بر روی آن مرد بالا آوردم. این بردداشت جان دوو از آن فرد بود ولی آیا واقعاً فرد ظاهرسازی کرده بود یا نگاه جان اینگونه بوده است؟
معنویت و تساهل گری:
جان دوو خودش را وسیله ای می دید تا به وسیله آن خداوند بتواند به بندگان خود راه درست را نشان دهد.
اما ما به عنوان مخاطب می دانیم که که این روش خداوند نیست و هرگز، برای راهنمایی از ترس و اجبار استفاده نمی کند. اگر قرار باشد که با ترس و با زور ، خداوند به بندگان خود راه و روش بندگی را بیاموزد ، این بندگی کاملا کورکورانه خواهد بود و قوه تعقل انسانی زیر سوال می رود و از طرفی ترس از روی بندگی هرگز آن عشق حقیقی را به دنبال ندارد.
احساسات:
احساسات مهمترین مسئله انسان است. هفت گناه در حقیقت هفت حس سرکوب شده بشر است.
هفت حس طبیعی بشر است. این احساسات خارج از ما قرار ندارد، تنها مخصوص عدۀ خاصی نیست بلکه در درون همه انسانها وجود دارد. کافیست به آنها توجه کنیم و بپذیریم. اگر درپوش سنگین بر روی احساسات خود بگذاریم، بدن به طور هوشمند در تلاش برای تخلیه این انرژی محبوس شده است. آنگاه به طور ناخواسته و ناخودآگاه رفتارهایی از خود بروز می دهیم که هرگز مایل به انجام آنها نیستیم. مانند جان دوو از روی حسادت خود مرتکب به قتل شد و دیوید از روی خشم خود، جان را به قتل رساند.
نگاه کلی به فیلم :
فیلم سون بدون هیچ شک و تردیدی یکی از بهترین آثار جنایی تاریخ سینما می باشد.
فیلم مکررا به مفاهیم معناگرایانه اشاره دارد و جزء آن دسته ساخته هایی می باشد که با دیدن آن ، روحیاتتان تغییر خواهد کرد و به جهان خود حتی برای مدت زمانی کوتاه ، متفاوت تر نگاه خواهید کرد.
دیوید فینچر؛ که می توان او را یکی از بزرگ ترین کارگردان های حال حاضر دنیای سینما دانست، این فیلم را کارگردانی کرده است. طرز تفکر او به این شکل است که می گوید: “زندگی پر از مشکل است، بنابراین من نمی خواهم به مخاطب دروغ بگویم، فیلم ها هم باید مشکلات خودشان را داشته باشند، و لازم نیست همه چیز به خوبی پیش برود و یا تمام شود.”
سلام
پیشنهاد می کنم نقد دیگران را در خصوص این فیلم بخوانید (البته نقد خوب ) با پوزش برداشت شما به شدت سطحی است مثل این جمله که // جان دوو از روی حسادت خود مرتکب به قتل شد // که اساس تمام تحلیل شما را زیر سوال می برد ..پیشنهاد می کنم تاثیر و واکنشهای عجیب و غریبی که این فیلم در زمان نمایش برمردم داشته را مطالعه کنید که بسیاری از منتقدید و جامعه شناسان در مورد آن گفته و نوشته اند.
سلام دوست عزیز. ممنونم از اینکه مطلب من را مطالعه کردید و نظر خودتان را بازگو کردید. من فیلم را براساس رویکرد درمانی وجودی بیان کردم نه از نظر جامعه شناسان یا منتقدان فیلم. من مطالب منتقدان و تحلیلگران فیلم را مطالعه کرده ام. منتها مطلب من تماماً براساس تحلیل و نگاه خودم در مورد فیلم بود. اگر سطحی بود پوزش میخواهم چون من تا بحال به طور حرفه ای به تحلیل فیلم نپرداخته ام.
از شما بابت نظرتان بسیار سپاسگزارم.